خارش کردن


    to itch

مترادف ها

scratch (فعل)
قلم زدن، خراشیدن، خارش کردن، خراش دادن، خاراندن، خراشاندن، خط زدن

itch (فعل)
خارش کردن، خاریدن

tickle (فعل)
خارش کردن، خاریدن، غلغلک دادن

پیشنهاد کاربران

بپرس