خارش

/xAreS/

    itch
    pricking
    itching
    mange

فارسی به انگلیسی

خارش اور
itchy, prickly

خارش دادن
scratch

خارش دار
itchy

خارش مانند
itchy

خارش کردن
to itch

مترادف ها

trouble (اسم)
سختی، ازار، قید، زحمت، مزاحمت، خارش

itch (اسم)
خارش، جرب، خارشک، خراش سوزن، خنش

itching (اسم)
خارش، خارشک، خنش

pruritus (اسم)
خارش

scabies (اسم)
خارش، جرب، خارشک، گال، مامیثای صحرایی

prurience (اسم)
هرزگی، خارش، خارشک، حکه

pruriency (اسم)
هرزگی، خارش، خارشک، حکه

پیشنهاد کاربران

خارش داشتن که علامت آن گزگز کردن پوست است.
خارش : [عامیانه، اصطلاح] خاریدن، نام بیماری خاریدن نشیمنگاه.
comezo'n

بپرس