منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
حَوی - حَیَّ - إحتوادء:
یحوی: یمتلک بالقوّة والفعل والتسخیر.
الحَوِیُّ: المالک بعد إستحقاق.
الحیاة= الحیواة : تحوی الجسد ( أو الشئ ) بالأحقیّة فتُسخِّرهُ.
التحیّة: من تقلّد الإمارة أو الملک فقد نال التحیّةَ.
... [مشاهده متن کامل]
= من بقی له الملک ولم یمت ( بقاء الملک )
الحیُّ: المنطقة - المکان - القبیلة ؛ لأنها تحوی قومٌ ( او شئٌ ) ما فتُحییهُ : حیّ عدنان - حیّ الزرقاء - حیّ العدل. . .
حیّة الوادی: الأسد المُختبئ یحوی الوادی؛ یحسبه ملکاً له ویسیطر علیه ولا یسمح لغیره.
الحیّة: الأفعی لأنّها تحوی الفریسة بالکامل ( بلعاً ) ولیس مثل بقیة الحیوانات یأکلونها جزء بجزء وقطعاً.
حیاة الشمس: تملک ضیاؤها؛ ای الضوء من عندها تملکه وتسیطعلیه وتسخره ولیس مثل السیّارات والقمر، ینعکس النور والضوء علیها ومنها.
الحییئ: ذو الحیاء.
ذو الحیّة: مَلک مُلکاً طویلاً ( باقیاً - بقیَ ) .
. . .
الحوّ واللوّ: الحق البیّن والباطل الخفیِّ.
. . .
لذا: الحیُّ القیّومُ: المُحِیط بکلّ شئ بالحقّ وقائمٌ علیه بتدبیر وحکمة وقوّة وتسخیر کامل ودائم. . . ،
لأنّ الله باق لایموت فلایزول مُلکهُ.
. . .
به این خاطر ترجمه "حی" به زندگی - life - . . .
معنی وروح ومفهوم این کلمة از بین میبرد و درک این واژه دگرگون میشود وبی راه میرود.
. . .
متأسفانه؛ اساتید زبانشناسی نه به عربی مُسلّط هستند نه به روایات نه به تاریخ نه به زبانهای کهن ( قبل از 1400 سال ) نه ب. . .
وبر حسب معانی معاصر متداول در ذهن دارند ترجمه وتفسیر واظهار نظر میکنند. . .
که کاملاً اشتباه وغلط وخبط هست ومشهود هست.
مانند این نشست ( بظاهر ) علمی �ثمره ریشه شناسی در فهم معانی قرآن کریم� هست:
. . .
{در زبان های سامی و از جمله عربی یک ریشه نامشهور داریم و آن ریشه ثنائی �حو� است.
ریشه �حو� به معنی دانستن و دیدن است. از این ریشه، ریشه ثلاثی ناقص در سامی ساخته می شود به
صورت �حوی� به معنای دانستن و نشان دادن. }
. . .
این عبارت ومفهوم "خوددراوردنی" هست وهیچ سندی ارائه نکرد ونیست, چی بسا به بقیّت ادعائات واهی وتخیلات این افراد هست ولاغیر.
وگفتار ونظر تکراری غلط هست که سالهاست وقرون گفته شد و متداول شد انگار امر مسلم به هست!
. . .
ضمناً؛ "لغویان عرب" ؛ عرب نبودند ونیستند وبیشترشان مهاجر هستند، مانند سیبویه یا أهل مکّة یا ساسیها . . .
ودرک کامل ندارند: از عربی وفرهنگ اعراب ومناطق مختلف عرب نشین واقواه کثیر واهل بادیه و صحراء نشین ومقطع زمانی متفاوت وتغییرات اقلیمی وفرهنگی واختلاط اجانب واحوالات مناسبات فرهنگی وخطباءوبلغاء و. . .
. . .
این بحث طولانی هست وإدامه دارد. . .
منطقه
مقابل موت و مردن
کلمه ی ( حی ) به معنای کسی است که حیاتی ثابت داشته باشد، چون این کلمه صفت مشبه است ، و مانند سایر صفات مشبه ، دلالت بر دوام و ثبات دارد.
جاودان
واژه حی از ریشه پیشاهندواروپایی ħhayw به معنای عمر زنده ستانده شده که همریشه با واژه اوستایی �y� به معنای دوره زندگی است. عرب از حی واژگان جعلی احیا محیی و حیات را به دست آورده است.
منبع : The Nostratic Macrofamily: A Study in Distant Linguistic Relationship By Allan R. Bomhard, John C. Kerns
نامیرا
حیّ: قبیله
زنده
همیشه زنده
زنده جاوید . جاودان . نامیرا.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)