دیکشنری
مترجم
بپرس
حکمرانی کردن
govern
دنبال کنید
فارسی به انگلیسی
حکمرانی کردن بر
to govern, to rule over
مترادف ها
govern
(فعل)
کنترل کردن، حکومت کردن، حکمرانی کردن، تابع خود کردن، حاکم بودن، فرمانداری کردن
پیشنهاد کاربران
حاکم بودن، تخت سلطه بودن
+ عکس و لینک