حک

/hakk/

    rubbing
    erasing
    obliteration
    deletion
    abrasion

فارسی به انگلیسی

حک شده
cut

حک و اصلاح
amendment

حک و اصلاح کردن
amend, retouch, rewrite

حک کردن
carve, engrave, incise

حک کردن پاک کردن
to erase

حک کردن در بالای چیزی
superscribe

مترادف ها

erasure (اسم)
محو، حک، جای پاک شدگی، تراشیدگی

expunction (اسم)
حک، تراشیدگی، پاک سازی، محو سازی

پیشنهاد کاربران

بررسی ساده واژگان "نِوِشتن، نگاشتن" و واژه سازی از آنها.
"نوشتن" دارای پیشوند "نِ" می باشد که برابر "به پایین" می باشد. با نگرش ( =توجه ) به مینه ( =معنی ) "نوشتن" در میابیم که "وِشتن" با بن کنونی "ویس" باید برابر "ثبت کردن، نقش انداختن، حک کردن" است.
...
[مشاهده متن کامل]

پس به جای "ثبت کردن، حک کردن" بگوییم "وِشتَن"
برای "نگاشتن" نیز همین را داریم. "گاشتن" با بن کنونی "گار" برابر "ثبت کردن، حک کردن" است.
از نگاه من "گاشتن" بن واژه شایسته تری ا ست ( چون برای نمونه میخواهید بگویید "ثبت کن، حک کن" ، بگوییم "بِویس" بهتر است یا "بِگار"؟ از نگاه من دومی کمتری بهتر است )

بدرود!

الآن نه خسته ام
یعنی چیزیکه روی سنگ یاچیز هایی مثل سنگ ختاتی میشه
کَند بی هدف بر چیزی گیتیک= خراش
کَند با هدف بر چیزی گیتیک= تراش
در کُل
کَند= حک
روشن گری بیشتر:
چیزی گیتیک= جسمی دارای فیزیک و ملموس
کنده کاری
معنی حک یک جورا یی مثل نوشتن هست اما ما می تراشیم و حک میکنیم
تراش دادن

بپرس