حوصله

/hosele/

    patience
    crop
    maw
    compass
    scope
    comprehension
    mood

فارسی به انگلیسی

حوصله ام سررفت یا حوصله ام تنگ شد
i lost patience., i was(or am)fed up.

حوصله نامه نویسی ندارم
i am not in the mood to write.i dont feel like writing a letter

حوصله کردن
to have or use patience

مترادف ها

mood (اسم)
حالت، مزاج، حال، مشرب، وجه، خاطر، حوصله، قلق

پیشنهاد کاربران

have a lot of/no time for somebody/something
He has no time for ( =does not like ) people who talk too much.
درود بجای حال و حوصله نیست میگوییم دل و دماغ نیست . دماغ واژه ای ایرانیست از دمیدن و در چم بینی نیز هست .
حوصله بیشتر شکیبایی و اینکه توان وشکیبایی کاری را داشته باشیم را می گوید.
دل ورزی = حوصله،
دل ورز = پرحوصله،
نادل ورز = بی حوصله
هولس: روح
هولسه: روحیه، حوصله
آب خوردن در حالت دراز کشیده ( دمر ) یا همان
آب خوردن از حوض بدون استفاده از ظرف و دست
حوصله است
با سپاس از آقای شهریار آریابد، واژه ی حوصله در زبان عربی دست کم دارای 2 معنی است که یکی از آنها چینه دان مرغ می باشد. واژه های نیخشادش ، شگانک ، کژار به معنی چینه دان مرغ می باشد.
دل ورزی، این واژه در خاور ایران کماکان بکار میرود.
میل و علاقه داشتن به انجام کارى و یا به معنای ساده تحمل . . .
دل ورس
این واژه شاید اربی نباشد، باید ریشه یابی بهتری شود
در پهلوی " نیخشادش ، شگانک ، کژار " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو
بهترین واژه برای فهم صبر "برد باری" است.
کاش بیشتر از واژاگان پارسی بهره ببریم.

( = صبر ) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
کَژما ( سنسکریت: کْشَما )
دایاخ ( کردی )
تیتیک ( سنسکریت: تیتیکشا )
نِمان ( اوستایی: نْمان )
حوصله به واتای ( = معنی ) چینه دان مرغ در پارسی به کار نمی رود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس