skirt (اسم)پیرامون، دامنه، حومه شهر، دامنه کوه، دامن لباس، دامن، حوالیoutskirt (اسم)مرز، حاشیه، حومه، حوالی
به نزدیکان ِ ؛ به حوالی ِ. به قرب ِ : چون به نزدیکان نشابور رسیدند خبر مرگ هارون شنیدند. ( تاریخ سیستان ) . چون به نزدیکان سیستان رسید. ( تاریخ سیستان ) .حوالی ساعت ۱۰ : Around 10 PMحریم= پیرامون. پیرامن. ( محمودبن عمر ربنجنی ) . گرداگرد. دور. دوروبر. حوالی. اطرافاقصارvicinityگرداگرداطراف . اکناف . محیط+ عکس و لینک