درست، فریور، حنیف، دارای عقیده درست، مطابق عقاید کلیسای مسیح، مطابق مرسوم
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
رزاست , مستقیم
حنیف عربی است به معنی یکتاپرست است وهمتراز معنایی آن اهورایی است یا پیروان نیکی وخدای یگانه.
یکتاپرست
راست کردار
سرسپرده
"حنیف"
"حنیف" نه به معنی راست و نه به معنی کج، بلکه به معنی مایل و تمایل است، یعنی کسی مایل شده یا خم شده به سوی حقیقت، که با" مُسلِم" از لحاظ لغوی تشابه دارد، مصداق آن مانند خم شدن گیاهان به طرف منبع خورشید برای دریافت نور و انرژی است.
... [مشاهده متن کامل]
حنفاء هزاران سال قبل از اسلام بوده اند آنان هیچ شریعتی مشخصی نداشتند اما با قوه عقل و ادراک بهترین بخش هر شریعتی را به صواب و نیک می یافتند قبول کرده و برخی از دستورات آن را تبعیت می کردند. حضرت ابراهیم از حنفاء بود اما هر حنیفی نمی توان گفت به دین ابراهیم بوده باشدو شاید اسم عام برای خود ابراهیم ( ع ) نیز بوده است، همانطور که می دانید بیشترین مورخین صابئین را حنفاء می دانند اگر حنفاء را همان صابئین بدانیم دین صابئین دین تبلیغی نبود و از طرفی دین خود را برگرفته از حضرت آدم می دانند لذا حنیف بیش یک اسم عام برای افراد حقیقت جو نیست .
لازم به ذکر است رفتار صابئین در طول تاریخ به گونه ای بوده که هر شریعتی احساس نزدیکی بدان ها می کرده از این رو آنان حنفاء نیز خوانده
می شدند. همانطور که" مانی" ابتداء از آنان و یا نزدیک به صابئین بوده و اطلاع کامل از راز داری و احساس نزدیکی پیروان ادیان و مذاهب را به صابئین به خوبی واقف بود لذا زمانی که دین مانویت را آورد سعی نمود آمیخته ای از ادیان آن روز را سر لوحه دین خود نماید بنابراین "مانی" با این نبوغ در زمان خود بسیار موفق بود.
ابن کثیر در مورد آنان می گوید:" آن ها نه بر دین یهود، نه نصارا، نه مجوس و نه مشرک بودند بلکه بر فطرت خود باقی بودند و دین مقرری که از آن تبعیت کنند نداشتند"
آنان همه ادیان و مذاهب را که برای رسیدن به کمال و تعالی بود از یک منبع می دانستند، لذا نه دینی و مذهبی را رد می کردند و نه به تمامی قبول می کردند، آنان به اصالتِ روحانی جسم باور داشتند.
نام برخی از حنفاء قبل از اسلام آمده مانند "امیه ابن ابی صلت؛ زید بن عَمرو، قیس بن ساعده، وَرقة بن نوفل، عبیدالله بن جحش، عثمان بن حویرث از پرستش بتان دوری جستند و در پی حقیقت بودند که از این میان "زید عمرو در مسافرت و قبل از رسیدن به مکه کشته شد، قیس بن ساعده قبل از بعثت پیامبر ( ص ) از دنیا رفت متاسفانه بقیه این افراد به اسلام ایمان نیاورند.
به هر صورت اگر دین حنفاء بوده باشد که ما اطلاعی در تاریخ از آنان نداریم تشابهاتی در اعتقاد به مبدأ و معاد و احکام و غسل با مندائیان ( صابئیان ) داشته و مانند اینان یکی از ناشناخته ترین ادیان جهان" آن روز "بوده و این امر به طرزتفکر و رازداری آنان بر می گشته است که وجود چنین دینی غیرممکن است یعنی هیچ ردی در تاریخ از دین حنفاء وجود ندارد بنابراین حتی می توان آیین مهری ایران باستان را نیز نوعی از دین حنیف دانست که بسیاری از شاهان روم قبل کنستانتین به آیین مهری بودند و از آنان بنام صابئی یاد شده است.
رضا ضَحاکی راحت
مدرس و دبیر تاریخ
اسدآباد
۱۴۰۰/۱۰/۸
"حنیف" نه به معنی راست و نه به معنی کج، بلکه به معنی مایل و تمایل است، یعنی کسی مایل شده یا خم شده به سوی حقیقت، که با" مُسلِم" از لحاظ لغوی تشابه دارد، مصداق آن مانند خم شدن گیاهان به طرف منبع خورشید برای دریافت نور و انرژی است.
... [مشاهده متن کامل]
حنفاء هزاران سال قبل از اسلام بوده اند آنان هیچ شریعتی مشخصی نداشتند اما با قوه عقل و ادراک بهترین بخش هر شریعتی را به صواب و نیک می یافتند قبول کرده و برخی از دستورات آن را تبعیت می کردند. حضرت ابراهیم از حنفاء بود اما هر حنیفی نمی توان گفت به دین ابراهیم بوده باشدو شاید اسم عام برای خود ابراهیم ( ع ) نیز بوده است، همانطور که می دانید بیشترین مورخین صابئین را حنفاء می دانند اگر حنفاء را همان صابئین بدانیم دین صابئین دین تبلیغی نبود و از طرفی دین خود را برگرفته از حضرت آدم می دانند لذا حنیف بیش یک اسم عام برای افراد حقیقت جو نیست .
لازم به ذکر است رفتار صابئین در طول تاریخ به گونه ای بوده که هر شریعتی احساس نزدیکی بدان ها می کرده از این رو آنان حنفاء نیز خوانده
می شدند. همانطور که" مانی" ابتداء از آنان و یا نزدیک به صابئین بوده و اطلاع کامل از راز داری و احساس نزدیکی پیروان ادیان و مذاهب را به صابئین به خوبی واقف بود لذا زمانی که دین مانویت را آورد سعی نمود آمیخته ای از ادیان آن روز را سر لوحه دین خود نماید بنابراین "مانی" با این نبوغ در زمان خود بسیار موفق بود.
ابن کثیر در مورد آنان می گوید:" آن ها نه بر دین یهود، نه نصارا، نه مجوس و نه مشرک بودند بلکه بر فطرت خود باقی بودند و دین مقرری که از آن تبعیت کنند نداشتند"
آنان همه ادیان و مذاهب را که برای رسیدن به کمال و تعالی بود از یک منبع می دانستند، لذا نه دینی و مذهبی را رد می کردند و نه به تمامی قبول می کردند، آنان به اصالتِ روحانی جسم باور داشتند.
نام برخی از حنفاء قبل از اسلام آمده مانند "امیه ابن ابی صلت؛ زید بن عَمرو، قیس بن ساعده، وَرقة بن نوفل، عبیدالله بن جحش، عثمان بن حویرث از پرستش بتان دوری جستند و در پی حقیقت بودند که از این میان "زید عمرو در مسافرت و قبل از رسیدن به مکه کشته شد، قیس بن ساعده قبل از بعثت پیامبر ( ص ) از دنیا رفت متاسفانه بقیه این افراد به اسلام ایمان نیاورند.
به هر صورت اگر دین حنفاء بوده باشد که ما اطلاعی در تاریخ از آنان نداریم تشابهاتی در اعتقاد به مبدأ و معاد و احکام و غسل با مندائیان ( صابئیان ) داشته و مانند اینان یکی از ناشناخته ترین ادیان جهان" آن روز "بوده و این امر به طرزتفکر و رازداری آنان بر می گشته است که وجود چنین دینی غیرممکن است یعنی هیچ ردی در تاریخ از دین حنفاء وجود ندارد بنابراین حتی می توان آیین مهری ایران باستان را نیز نوعی از دین حنیف دانست که بسیاری از شاهان روم قبل کنستانتین به آیین مهری بودند و از آنان بنام صابئی یاد شده است.
رضا ضَحاکی راحت
مدرس و دبیر تاریخ
اسدآباد
۱۴۰۰/۱۰/۸
زاست
هوالعلیم
حنیف: مایل به حق.
جنیف: مایل به باطل .
حنیف متضاد جنیف است.
حنیف به معنی موحد و یکتاپرستی است .
راغب گوید حنف میل از ضلال به استقامت است ، و جنف میل از استقامت به ضلال است.
حنیف: مایل به حق.
جنیف: مایل به باطل .
حنیف متضاد جنیف است.
حنیف به معنی موحد و یکتاپرستی است .
راغب گوید حنف میل از ضلال به استقامت است ، و جنف میل از استقامت به ضلال است.
حنف ریشه این کلمه به معنای گریز از کژی و میل به حق و راستی می باشد و حنیف به معنای باطل گریزحق گرا می باشد البته کسانی که قائل به معنای کافر و خارج از دین برای این کلمه شده اند احتمالا به سبب هم نشینی بسیار حنیفیت با کفر به خرافات و خروج از دین اکثریت باطل دچار اشتباه شده اند و آن دو را هم معنا دانسته اند وبه این امر توجه ننموده اند که این خروج از دین باطل و کفر به آن عین ایمان و گرایش به دین حق است
... [مشاهده متن کامل]
این صفت در قرآن کریم برای حضرت ابراهیم علی نبینا وآله و علیه السلام در هشت جا آمده است و به معنای آن است که ایشان از هر اعتقاد باطلی گریزان بود و میل و گرایش به حق و حقیقت داشت و جز حق را قبول نمی کرد؛ در مقابل بت پرستان ایستاد و در مقابل گروهی دیگر، سر به بندگی ماه و خورشید و ستاره نداد و تنها خدای یگانه را برای پرستش پذیرفت و این یعنی حنیفیت که آیین اسلام بر آن بنا شده است
چرا که رکن اساسی اسلام نیز دو چیز است نفی الهی غیر از خدا که همان خروج و گریز از دین باطل است و اثبات الوهیت خدا که همان رو کردن به سوی دین حق هست که در کلمه لااله الا الله جمع شده است و در آیه 30 سوره روم نیز پیامبر اکرم نیز امر بر روکردن دائمی به سوی همین دین شده است در حالی که حنیف است ( فأقم وجهک للدین حنیفا ) که نشان دهنده آن است که دین اسلام چیزی جز آیین حنیفیت ابراهیم نیست و پیامبران و امامان همه بر دین حنیفیت بوده اند و همه اشخاص حق گرای عالم حنیف می باشند.
... [مشاهده متن کامل]
این صفت در قرآن کریم برای حضرت ابراهیم علی نبینا وآله و علیه السلام در هشت جا آمده است و به معنای آن است که ایشان از هر اعتقاد باطلی گریزان بود و میل و گرایش به حق و حقیقت داشت و جز حق را قبول نمی کرد؛ در مقابل بت پرستان ایستاد و در مقابل گروهی دیگر، سر به بندگی ماه و خورشید و ستاره نداد و تنها خدای یگانه را برای پرستش پذیرفت و این یعنی حنیفیت که آیین اسلام بر آن بنا شده است
چرا که رکن اساسی اسلام نیز دو چیز است نفی الهی غیر از خدا که همان خروج و گریز از دین باطل است و اثبات الوهیت خدا که همان رو کردن به سوی دین حق هست که در کلمه لااله الا الله جمع شده است و در آیه 30 سوره روم نیز پیامبر اکرم نیز امر بر روکردن دائمی به سوی همین دین شده است در حالی که حنیف است ( فأقم وجهک للدین حنیفا ) که نشان دهنده آن است که دین اسلام چیزی جز آیین حنیفیت ابراهیم نیست و پیامبران و امامان همه بر دین حنیفیت بوده اند و همه اشخاص حق گرای عالم حنیف می باشند.
معنی حنیف: ( عربی ) 1 - درست و پاک، راستین؛ 2 - ( در ادیان ) معتقد به یگانگی خداوند، خداپرست پیش از ظهور اسلام.
موحد و یکتاپرست و آیین حضرت ابراهیم خلیل است .
و یک اسم قرآنی و درستی است.
موحد و یکتاپرست و آیین حضرت ابراهیم خلیل است .
و یک اسم قرآنی و درستی است.
حنیف یعنی کسی که همه ی تعصبها اعم از تعصبات فکری و قومیتی و نژادی را رها کرده و حق گرا باشد .
برایش حق مهم باشدنه چیز دیگر
حنیف یعنی حق گرا
برایش حق مهم باشدنه چیز دیگر
حنیف یعنی حق گرا
حنیف در معنی عبری حبشی به کسی گفته می شود کاری بکند خدا از او خوشش بیاید در زمان ابراهیم کارهایی که ابراهیم انجام میداد هیچکس انجام نداده چندتا از آن کارها ختنه کردن است اصلاح کردن موهای بدن از تمیز کردن وکوتاه کردن ناخن ها است مسواک کردن است و. . . . .
حنیف کسی است که تعصب قومی و مذهبی را رها کرده است مانند ابراهیم علیه السلام پدر گمراه و دین باطلش را رها کرد و گرویده ی دین حق گشت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)