خریت
دیوانگی
بی خردی
نادانی
نابخردی
مزخرف
گولی = حماقت
حماقت: انجام دادن کاری یا گفتن و نوشتن چیزی از روی کم خردی، نسنجیده و بدون در نظر گرفتن پیامدهای آن.
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
کانیا kānyā ( سغدی )
سبکسری ( دری )
ندانم کاری
حماقت یعنی عاشقی کردن با تیک تیک ساعت زندگی کردن
حماقت یعنی ۱۰ بار بمیری و دوباره بمیری وبیخیال نشی
رهاکردن شرایط پایدار و پذیرفتن شرایط ناپایدار
تصمیم یا انتخابی که نتیجه اش منجر به شکست یا ضرر گردد
حماقت یعنی یک سهل انگاری کوچک پس ازتلاش وکوشش فراوان برای رسیدن به مقصودحماقت یعنی بادست خودت زندگیتوبه آتیش بکشونی حماقت یعنی هم دنیاتوبسوزونی وهم آخرتت روحماقت یعنی یک عمرباآبروزندگی کنی ویک شب به بادش بدی
تنها چیزی علم ثابت کرد: حماقت انسان را!
( وخودش باهوش میدانه ) .
هیچ مخلوقی آشیانه خودش را به دست خودش نابود کنه؛ نیست؛ بجز إنسان ( باهوش! ) .
Endless faults!
ابلهی . . . . .
ساده لوحی
بی عقلی
نادانی
حماقت بیماری روحی روانی نداشتن استقلال شخصیتی که باید درمان شودچون خطر ناک پیش رونده است
سبک مازه
گاهی از نادانی است و گاهی از حریص و تمع میباشد
حماقت:سبکسری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)