حلال

/halAl/

    lawful
    legitimate
    ceremonially clean
    lawful to eat
    dissolver
    solvent
    resolve
    soivent
    resolver
    kosher

فارسی به انگلیسی

حلال زادگی
legitimacy

حلال زاده
legitimate, legitimate(child)

حلال زاده کردن
legitimization, legitimize

حلال گوشت
whose flesh is ceremonially clean and lawful to eat

حلال مشکلات
deus ex machina

حلال مشکلات اداری
girl friday

حلال وار
lawfully, licitly

حلال کردن
to declare lawful, to absolve, to waive

مترادف ها

lawful (صفت)
مجاز، روا، قانونی، مشروع، حلال، داتایی، بربستی

kosher (صفت)
پاک، حلال، تهیه شده بر طبق شریعت یهود

resolvent (صفت)
حلال

solvent (صفت)
قابل پرداخت، حلال، قادر به پرداخت قروض

licit (صفت)
مجاز، روا، حراجی، قانونی، مشروع، حلال

legit (صفت)
حلال

پیشنهاد کاربران

حلال به غذاهایی گفته می شود که در دین اسلام مصرف آن ها مجاز است. حلال همچنین عنوان مجموعه ای از نام نشان های تجاری ( برند ) است که بر محصولات غذایی درج می شود. این نام برگرفته از معنی غذای حلال است که در دین اسلام آمده است و اولین بار محصولات غذایی حلال در کشور مالزی به وجود آمده است. در چند سال اخیر این علامت تجاری غذایی به صورت یک علامت جهانی از طرف کشورهای اسلامی در دنیا معرفی شده است به طوریکه در کشورهای غیر اسلامی نیز از استقبال خوبی برخوردار شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

به گفته مسئولین کشاورزی ایران گردش مالی تجارت غذای حلال در سال ۲۰۰۶ در جهان اسلام ۱۵۰ میلیارد دلار اعلام شده که سهم ایران با توجه به دارا بودن ۵ تا ۶ درصد جمعیت جهان اسلام، ۳۲۰ میلیون دلار و بسیار ناچیز است.
در بین کشورهای مسلمان، مالزی در بحث غذای حلال پیشگام است، و ایران نیز در میان ۱۵ کشور اسلامی عضو، از پتانسیل خوبی برای این اقدام برخوردار است. نمایشگاه و همایش های بین المللی حلال برای معرفی ظرفیت های عظیم تولیدات محصولات حلال و برای آشنایی و تجارت متقابل بنگاه های اقتصادی برگزار می شود تا همه کشورهای مسلمان از این بستر استفاده نمایند. بازار جهانی چند میلیارد دلاری محصولات حلال، ابزاری برای ایجاد بازار مشترک اسلامی و همبستگی کشورهای اسلامی و اعضای سازمان کنفرانس اسلامی است. نهادهای قانونگذار کشورهای اسلامی برای افزایش رقابت محصولات حلال در بازار جهانی، اقدام به تهیه قرارداد تعرفه ترجیحی برای کالاها و خدمات حلال کرده اند و پژوهش و تحقیقات علمی حلال ابزار لازم و اصلی برای گسترش تجارت حلال می باشند که از سوی نهادهای سازمان همکاری اسلامی از جمله بانک توسعه اسلامی IDB حمایت های مالی و فنی در زمینه تحقیقات حلال قرار می گیرند. تدوین «استاندارد غذای حلال» توسط کارشناسان استاندارد کشورهای اسلامی از اقدامات مهمی است که راه را برای اجرای استاندارد حلال سازمان کنفرانس اسلامی در کلیه کشورهای اسلامی آماده سازد تا صدور گواهی برند حلال در سراسر جهان توسط سازمان های مجاز با هماهنگی مؤسسه استاندارد و اندازه شناسی کشورهای اسلامی ( اسمیک ) انجام پذیرد و باعث سهولت در امور واردات و صادرات می شود. نظارت بر سازمان های گواهی حلال در این کشورها، به منظور تشویق و حمایت از پروژه های انجام شده از دیگر فعالیت هایی این مرکز می باشد. کشورهای اسلامی در نظر دارند تا در زمینه خدمات مالی حلال، به تدوین «استاندارد خدمات مالی حلال» توسط بانک های مرکزی و مراکز مالی کشورهای اسلامی عضو سازمان کنفرانس اسلامی بپردازند و شرکت ها و بازرگانان کشورهای اسلامی را ترغیب به سرمایه گذاری بیشتر در صنایع حلال در جهان نمایند. در این زمینه صنایع کوچک بنگاه های اقتصادی فعال در صنعت حلال از طریق یک شبکه در کشورهای اسلامی با همکاری موسسات استاندارد کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی و موسسات علمی و تحقیقاتی مرتبط در کشورهای اسلامی به یکدیگر می پیوندند.

حلال
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/حلال_(محصولات_غذایی)
Solvent
گمیزگر
به چم حلّال ( عامل حل کننده )
حلال ( روا ) : آنچه اجازه ی بهره برداری از آن داده شده است و استفاده از آن گناه نیست و پیگرد ندارد.
( le petit Robert 1 ) .
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
1ـ داهیت dāhit ( اوستایی: دائیتی dāiti ) .
...
[مشاهده متن کامل]

2ـ روا ( دری ) .
حلال ( حل کننده ) : همتای پارسی این واژه ی عربی، پِناک penāk است ( پِن: گشایش در زبان سغدی با پسوند فاعلی پهلوی آک ) .

سلیم
حلال: در جاهایی هم با پاک و پاکیزه برابری دارد مانند این جمله که همگی مان شنیده ایم: از شیر مادر حلال تر ست یعنی از شیر مادر هم پاک و پاکیزه تر ست.
واژه حلال
معادل ابجد 69
تعداد حروف 4
تلفظ hallāl
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی]
مختصات ( حَ ) [ ع . ] ( ص . )
آواشناسی halAl
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی عمید
این واژه صد درصد عربی است واژه ی جایگزین پارسی آن روا می شود.
سلیم
حلال:کارهای شایسته در برابر حرام یعنیکارهای ناشایسته
به دیگران آسیب روانی وجسمانی میرسانند تا چندتومان "حلال" را کاسبی کنند!
سلیم
حلّال: باز کننده
حلال: ببخش مانند مرا حلال کن یعنی مرا ببخش
حلال: پذیرفتنی مانند این کار تو حلال ست یعنی این کارت چذیرفتنی ست
روا
شایست
کلمه حلال از کلمه ( حل ) گرفته شده حل در مقابل حرمت است . و گویا این معنا را از آنجا بخود گرفته ، و حلال را از این جهت حلال گفته اند که کلمه ( حل ) در اصل به معنای باز کردن گره است همچنانکه در مقابل آن کلمه ( عقد ) به معنای گره و گره زدن و پای بستن است . و گره باز کردن نوعی آزاد کردن است . و حلال بودن چیزی برای انسان نیز نوعی آزادی است .
...
[مشاهده متن کامل]

( ( کلمه ( حلال ) وصفی است از ماده ( حل ) که مقابل ( عقد ) و ( حرمت ) است و از این جهت حلال را حلال می گویند که قبل از حلال شدنش گویا گره خورده بود و مردم از او محروم بودند بعدا که حلال شد گویا در حقیقت گره اش گشوده شد. ) ) ( تفسیر المیزان )

حَلال: مباح ، مقابل حرام
هِلال: ماه نو
مباح
درست
روا
این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن اینهاست: رُبا Roba ( پهلوى: حلال ، مشروع، عُرف ) ، اِخْوَردار Xvardar ( پهلوى: خوردنى - خوراکِ شرعاً حلال، آنچه خوردنش شرعاً حلال و رواست ) ، رَواک Ravak ( پهلوى: حلال ، جایز ، روا ) ، بِشایِستBeshayest ( پهلوى: بشایستگ
...
[مشاهده متن کامل]

: حلال ، روا و شایسته ، درست و بجا ) رُبایى Robayi ( پهلوى: رُباییهْ: حلالیت ، حلال بودن، مشروعیت ) اِخْوردارى Xvardari ( پهلوى: خْورداریهْ : حلالیت غذا ، حلال بودنِ خوردنى ها ) رَواکى Ravaki ( پهلوى: رواکیهْ : حلالیت ، جایز و روا بودن )

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس