راست، صحیح، درست، واقعی، حقیقی، راستگو، ثابت، فریور، راستین
اصلی، خالص، درست، واقعی، حقیقی، اصل، عینی
واقعی، حقیقی، فعلی
واقعی، حقیقی، عملی، حسابی، موجود، صمیمی، طبیعی، راستین، غیر مصنوعی، بی خدشه
حقیقی، ذیحق، قانونی، محق، مشروع، دارای استحقاق
حقیقی، متکی بخود، قائم بذات، ماده مانند، دارای ماهیت واقعی، شبیه اسم، دارای خواص اسم
حقیقی، معین، مرتب، منظم، عادی، متقارن، پا بر جا، با قاعده
شایسته، اصلی، حقیقی، ذاتی، باطنی، طبیعی، روحی، ذهنی
واقعی، حقیقی، اصیل، بدون تصنع
واقعی، حقیقی، بتحقیق، بحقیقت، قابل اثبات حقیقت