حقه

/haqqe/

    trap
    small box
    bowl
    capsule
    calyx
    artifice
    case
    cheat
    circumvention
    device
    devilment
    dodge
    hoax
    imposition
    scheme
    sham
    trick
    angle
    gimmick
    game
    ploy
    scam
    seed vessel
    trick(y person)

فارسی به انگلیسی

حقه باز
deceiver, fraudulent, juggler, impostor, conjuror, designing, cagey, cagy, charlatan, funny, mountebank, scheming, sharp, trickster, weaselly

حقه بازانه
fraudulent

حقه بازی
jugglery, hocus-pocus, trickery, trick, deception, fraud, conjuring(tricks), charlatanism, deceit, deviousness, dishonesties, double-dealing, fraudulence, gimmickry, indirection, jiggery-pokery, legerdemain, racket, jive

حقه بازی کردن
juggle, rook, to conjure, tojuggle, to play tricks

حقه زدن
hoax, jockey, scheme

حقه ی اوریل
april fools' day, april fools day

حقه ی روز اول اوریل
april fools day

مترادف ها

intake (اسم)
خورد، تنفس، حقه، نیروی جذب شده، مدخل ابگیری، جای ابگیری، نیروی بکار رفته، مک، فرا گرفتگی، مقدار جذب چیزی به درون

shift (اسم)
تعویض، تغییر، تناوب، نوبت، استعداد، تعبیه، ابتکار، حقه، عوض، انتقال، توطئه، تغییر مکان، تغییر جهت، نوبت کار، مبدله، نقشه خائنانه

trick (اسم)
نیرنگ، حقه، رمز، حیله، خدعه، شیادی، بامبول، شعبده بازی، فوت و فن، لم

foul play (اسم)
قتل، حقه، ادمکشی، کار نادرست

bob (اسم)
فریب، مسخره، ضربت، شاقول، سرزنش یا طعنه، شوخی، حقه، وزنه قپان، منگوله، حرکت تند و سریع، سرود یا تصنیف، یک شیلینگ، اونگان

hob (اسم)
حقه، شوخی فریب امیز، سنبه قالب

flam (اسم)
حقه، لاف و گزاف، بامبول

knack (اسم)
مهارت، استعداد، ابتکار، حقه، صدای شلاق، زرنگی، صدای شکستگی

hocus (اسم)
حقه، نوشابه دارو زده

pompon (اسم)
حقه، منگوله، گل کوکب، انواع گل داودی، منگوله نما، گل منگولهای

monkeyshine (اسم)
حقه، حیله

پیشنهاد کاربران

در بیتی از عطار این واژه در معنی فضایی گرد و بسته که نمودی از جهان و زندگانی بشر است به کار رفته است:
حقه ای سر بر نهاده ما در او
میپزیم از جهل خود سودا در او
Ploy
علاوه بر اینکه به معنی فریب ، نیرنگ و کلک است ، به معنای جعبه کوچک هم می باشد . در واقع در گذشته از جعبه های کوچکی برای نگهداری از جواهرات و اشیا قیمتی استفاده و به آنها حقه گفته می شده است .
فریب ونیرنگ
نارو
محفظۀ کوچکی که دری جداگانه دارد و برای نگهداری اشیای گران بها به کار می رود، جعبه، صندوق، صندوقچه
حقه/حقه ای سوار کردن
صندوقچه
صندوقچه وسایل با ارزش
ریب
کلک و نیرنگ یک کنش است که با کرپان یا Casualties همراه است و به شکل دارایی یا جانی است که در بین جانوران هم کلک زن و نیرنگ باز هست. در باره آنها نمونه هایی می نویسم. ابتدا در جانوران: سالها پیش یک استاد جانور شناسی از یکی از دانشگاههای ایالت کالیفرنیا به کشور ما برای پژوهش می آید. او در کوههای زاگرس یک کلک از یک مار می بیند که آنرا پدیده زیستی یا Nature Phenomena می نامد. آن مار دمش به شکل یک کارتنک Spider چاق و چله بوده, آنرا به تکان در می آورد و پرنده ایی که کارش شکار چنین تار پایی است با شتاب می آید که آنرا بر دارد و بخورد و مار با سر او را شکار می کند. در زندگی روزمره بارها از رسانه های نوشتاری یا دیداری در باره کلک و نیرنگ آگاهی پیدا کرده ایم. کسانیکه از اینترنت خرید کرده اند, پول آنها هدر رفته و کالا در یافت نکرده اند. آدمهایی که در آمریکا یا آلمان سرمایه خود را به یاد آزی که داشته اند در بازار ها بورس گذاشته اند تا چندین برابر شود ولی نیرنگ بازان آنها را به چپاول برده و در خواست بر شکستگی کرده و آنهایکه دارایی خود را از دست داده اند نتوانسته یک سنت آنرا باز پس بگیرند. اینرا می توان کلک کلان نامید که یک یا چند تن نیرنگ باز می آیند و هیچ می فروشند و دیگران هم هیچی را بابهای زیاد می خرند. در آلمان TV های کشوری و نه ویژگانی هر هفته برنامه ایی برای هشیاری مردم می گذارد که در دام آدمهای ترفند باز نیفتند. در این باره نشانه Case هایی را به شکل کوتاه می نویسم: دوربین های بسته را در یک سوپر مارکت آنچه را که از پیش گرفته نشان می دهند. دو تن به پشت کت یک بانو با توبک پلاستیکی که درون آن سوس گرجه فرنگی است می زند و دیگری می آید و به او می گوید که کت او رنگی شدن و می خواهد او را کمک کند و بانو کیف دستی خود که همه پولهایش در آن است روی زمین می گذارد کتش را در می آورد و دیگری که آن را با
...
[مشاهده متن کامل]

دستمال کاغذی پاک می کند بانو را سرگرم می کند و دستیار او پولهای او را از کیفش می دزدد. Case دیگر یک نیرنگ باز به بانک می رود و چهار اسکناس 500 یوریی با خود می برد و از کسی که دم کاسه نشسته می خواهد که به او پول خرد بدهد. کارمند بانک پول 50 یوریی توی دستگاه شمارش می گذارد و چهل دانه اسکناس به او می دهد. نیرنگ باز در حالیکه با کارمند گفتگو می کند چندتایی از اسکناسها را با یک دست بر می دارد و از او می خواهد که به او 100 یوریی بدهد. کارمند همه پولها را می گیرد و کنترل نمی کند که بداند آیا اندازه آن درست است چون از پیش دستگاه آنرا شمرده به او بیست اسکناس سدی ( صدی ) میدهد. آخر کار که بانک بسته می شود و حسابها را کنترل می کنند در می یابند که در دام آدم نیرنگ باز افتاده اند.
Case دیگر بسیار ناجوانمردانه است و آنرا نیرنگ نوه ایی می نامند که به آلمانی Enkeltrick می گویند. این نیرنگ بازی سالانه میلیونها یور به آدمهای بی گناه که پیر زن و پیر مرد هستند زیانکاری می رساند. یکی به شکل بختامدی به یک پیر مرد یا پیر زن زنگ می زند و آنها از روی لغزش و ندانم کاری وقتی گوشی را بر می دارند گمان می کنند که نوه آنها زنگ زده و می گویند توماس تو هستی و نیرنگ باز هم می گوید آره مادر بزرگ یا پدربزرگ و به آنها می گوید که با اتومبیل به اتومبیل دیگر زده و باید 40000 یور برای زیانکاری بدهد و اگر این پول را ندهد به زندان خواهد افتاد و از او در خواست کمک می کند که به او این اندازه را وام بدهد اگر کار او درست شد آنرا پس می دهد. پس از آن او را با تلفن زدن در امان نمی گذارند تا او وقتی برای اندیشدن و پرسش از دیگران نداشته باشد و تنها باید به آنچه پیش آمده پاسخ دهد. سرانجام او پول را از حسابش بر می دارد و آماده می کند. نیرنگ باز یک بانو را برای بردن آن روانه می کند و پول را می برد. در نوبت دیگر به او زنگ می زند و می گوید که اتومبیلش از هم پاشیده شده و دیگر نمی تواند با آن براند و 40000 یوروی دیگر می خواهد تا یک خودروی نو بخرد و می گوید که همه پولهای وام گرفته پس می دهد. بازهم این این اندازه به او می دهد. پس از اندیشه پی می برد که همه اش نیرنگ بوده و هیچکاری برای چنین آدمهای بی گناهی نمی شود کرد. چون اینها باند های نا پیدا هستند که بیشتر از کشور های بلوک سوسیالیستی پیشین و یا ترکیه هستند که در آلمان به چشم به جهان گشوده و می توانند بدون سرزبان یا accent آلمانی گویش کنند. case دیگر به این شکل است که به پیر مردها و یا زنها زنگ می زنند و به آنها می گویند که پلیس هستند و آگاهی می دهند که شماره حساب آنها لو رفته و هرچه زودتر باید پولهای خود را از حساب بر دارد و به آنها بدهد تا آنرا در سندوغ دل آسوده بگذارند که کسی جای آنرا نداند. به این شکلها پول مردم بی گناه که سالها برای آن رنج کشیده و کار کرده اند بر باد می رود. در هنگام نیرنگ باید پرسش کرد و زود پاسخ نداد. باید اندیشید و با دیگران رایزنی کرد. پاره ایی از مردم با دیدن اینها از تی وی آگاه شده اند و زود به پلیس زنگ می زنند و کمک می خواهند و تا حالا از آنها بسیاری را دستگیر کرده اند!

جعبه ، صندوق
حیله، نیرنگ
حُقه یا هُقه:
در گفتار لری به فرو رفتگی های کوه و دشت یا جایی میان دو تپه و یا گوشه ای از کوه که به چشم نیاید و پنهان باشد.
حُقه، بُن ( تَه ) حُقه ( حُق ) یا بن هُق
حُقه به مَنای شعبده و کَلک و نیرنگ هم از این واژه گرفته شده چون پنهان کاری و ناپیدا بودن در کار است.

trick
حقه، حقه زدن
He's pulling some sort of trick on you
داره فریب ت میده،
اون داره حقه روت سوار میکنه
صندوق
گردی
جعبه جواهر
بامبول، دوز، کلک، حیله، خدعه، ریب، فریب، گول، مکر، نیرنگ، شعبده، تردستی، زرنگی، شگرد، فند، تزویر، ریا، شیله پیله، ظرف کوچک، قوطی کوچک، ظرف سفالین انتهای وافور، جسم، گوی | حق، حقیقت امر، حقیقی، واقعی، راستین، درست
صندوق، جعبه
ظرف کوچکی که در آن جواهر یا اشیای دیگر گذارند ، قوطی 🦸🏻‍♀️🦸🏻‍♀️
جعبه کوچک, کلک
در زبان باشکوه پارسی حقه دارای دو معنی از یکی نیرنگ و حیله و دیگری پوسته دور انار را حقه مینامند.
در گویش کرمانی ، صندوقچه ، قوطی
حقه : صندوقچه
سوسه
کلک و نیرنگ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس