حفره

/hofre/

    chamber
    pit
    ditch
    socket
    fossa
    cavity
    bursa
    cell
    depression
    eye
    hollow

فارسی به انگلیسی

حفره ای
ganglionic

حفره حسی
modality

حفره حقه ای
acetabulum

حفره دار
cellular

حفره دار کردن
pit

حفره دارشدن
pit

حفره شکم
maw

حفره شکمی
belly

حفره کله قندی
crater

حفره کوچک در سنگ های اتشفشانی
vesicle

مترادف ها

hollow (اسم)
گودی، حفره، کاواک، چاله

hole (اسم)
سفت، روزنه، سوراخ، خندق، غار، گودی، غول، منفذ، رخنه، فرجه، نقب، حفره، گودال، چال، فرج، لانه خرگوش و امثال ان

grave (اسم)
خاک، حفره، گودال، قبر

cell (اسم)
باطری، پیل، خانه، حفره، سلول، یاخته، حجره، زندان تکی، سلول یکنفری

ditch (اسم)
خندق، حفره، راه آب، مغاک، نهرآب

trench (اسم)
خندق، حفره، گودال، چال، سنگر، جان پناه، استحکامات خندقی، شیار طولانی

pit (اسم)
خندق، حفره، گودال، چال، مغاک، سیاه چال، چاله، چاه، هسته البالو و گیلاس و غیره

cavern (اسم)
غار، غول، مغاره، حفره، گودال، حفره زیرزمینی، چال

delve (اسم)
گودی، حفره

socket (اسم)
جا، کاسه، خانه، حفره، حدقه، پریز، بوشن، گوده، جای شمع، کاسه چشم

cavity (اسم)
سوراخ، کرم خوردگی دندان، حفره، گودال، کاواک، کاوی

fossa (اسم)
روزنه، حفره، گودال، چال، فرو رفتگی

fovea (اسم)
حفره، گودال، فرو رفتگی

gutter (اسم)
جوی، اب رو، حفره

sinus (اسم)
کیسه، حفره، گودال، جیب، ناسور، معصره، درون حفره های پیشانی و گونه ها

lacuna (اسم)
گودی، فاصله، حفره، جای خالی، نقطه ابهام

loculus (اسم)
حفره، محوطه یا قسمت کوچک، محوطه یا حفره کوچک، حفره کیسه گرده، سلول یا حفره تخمدان مرکب

pothole (اسم)
حفره، گودی یا دست انداز، چالاب، سوراخ گرد بر روی سنگفرش

پیشنهاد کاربران

چال / چول / گودال / سوراخ / سوگال ( سو گال = نوری که از چاله می آید )
کاوَک، کاواک، کاویده
دریچه
کناه
حفره از ماده حفر گرفته شده و حفر در اصل به معنی کندن زمین است ، لذا اثری در اثر کندن زمین می ماند حفره نامیده می شود ، سم اسب را حافر می گویند چون زمین را حفر می کند.
چاه

بپرس