حفاظت

/hefAzat/

    guardianship
    custody
    keeping
    safeguarding
    security
    aegis
    lee
    maintenance
    preservation
    protection
    safekeeping

فارسی به انگلیسی

حفاظت نشده
unprotected

حفاظت نگهداری
guardianship, custody, keeping, safeguarding

حفاظت کردن
secure, defend, cover, protect, safeguard, to keep

حفاظت کردن از خطر
preserve

مترادف ها

aegis (اسم)
حمایت، ظل، سپر، حفاظت

protection (اسم)
حمایت، حفاظت، سایه، حفاظ، محافظت، حفظ، حراست، نیکداشت، تامین نامه، حجر، سوگیری

conservation (اسم)
حفاظت، نگهداری، حفظ منابع طبیعی

safekeeping (اسم)
حفاظت، امانت، حفظ چیزی از خطر و غیره

keep (اسم)
توجه، حفاظت، امانت داری، علوفه، نگاهداری

custody (اسم)
حفاظت، توقیف، حبس

پیشنهاد کاربران

نگهداری
حفاظت کننده
زِنیدن: محافظت کردن
زِنوَر: حافظ، محافظ
زِنش: محافظت
در فارسی میانه
Zēnēnīdan : محافظت کردن، look after، preserve
Zēnhār : محافظت، protection
Zēn : زره، محافظ، سلاح، weapon، armor
Zēnig : مسلح، armed
Zēndān : زندان، prison
پی رس: فرهنگ پهلوی مکنزی
‏پوشُبانیدن = protect
پوشُبانِش = protection
{پوشُبانیدن: پوش ( بن اکنون پوشیدن ) بانیدن. نگهبانی کردن و حفاظت از چیزی به وسیله پوشش، پوشاندن، دربرگرفتن. }
‎#پیشنهاد_شخصی
‎#پارسی دوست
حفاظت

بپرس