embankment, embank
حفاظ ساحل
groin, groyne
حفاظ
/hefAz/
فارسی به انگلیسی
حفاظ ساحل
مترادف ها
ذخیره، مدارا، حفاظ، احتیاط، یدکی، اندوخته، پس نهاد
حمایت، حفاظت، سایه، حفاظ، محافظت، حفظ، حراست، نیکداشت، تامین نامه، حجر، سوگیری
حامی، سپر، پوشش، حفاظ، تخته، محفظه، پوشش محافظ
پوشش، پناه، حفاظ، جریمه، دیوار کوب، تاقچه سر بخاری، تاقچه
پناه، پناه گاه، حفاظ، سایه بان، ساباط، سایبان کرباسی
پناه، حفاظ
حفاظ، سایبان، چتر
حفاظ، غلاف، نیام، غلاف شمشیر
پوشش، پناه، حفاظ، سقف
حفاظ، جان پناه، رداء یا عبای کوتاه، نوعی شنل زنانه کوتاه
پیشنهاد کاربران
حِفاظ: سپر، پوشش، دیوار، دیواره؛ پناه، جانپناه، پناهگاه