حظ

/hazz/

    satisfaction
    delight
    enjoyment
    pleasure
    delectation
    enchantment
    treat

فارسی به انگلیسی

حظ بردن از
to enjoy or like very much

حظ نفس
sensual gratification or pleasure

حظ کردم
i enjoyed it very much, i loved it

حظ کردن
revel, tickle

مترادف ها

joy (اسم)
لذت، خوشی، طرب، سرور، فرح، خرسندی، مسرت، حظ

unction (اسم)
نرمی، روغن مالی، تدهین، مرهم، روغن، چرب زبانی، مرهم گذاری، حظ، لینت، پربرکتی، تلذذ

پیشنهاد کاربران

بهره و نصیب، شانس و بخت، سعادت و خوشبختی
حَظٍّ:
به معنای نصیب مشترک از دنیا و آخرت را گویند، برعکس تمتع که نصیب انسان فقط از دنیا بدون کسبِ آخرت است. "فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ " حق تعالی سهم مردان را از ارث دو برابر زنان معرفی کرده است، دو �حظ�، ( چون مردان با آن ارث باید سهم دنیا و آخرت را داشته باشند ) چنانچه برخی تکالیف واجب بر مردان از قبیل انفاق، صله ارحام نیازمند سهم دنیا است. "وَمَا یُلَقَّاهَا الا الذین صبروا وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ "خداوند در دنیا برای صابران بهره �عافیت و سلامتی� و در آخرت، � بهره ای عظیم� قرار می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

بهره
‏� حَظّ � : بهره . سهم . ، لذت، خوشی .

نصیب

بپرس