حضرت

/hazrat/

    your
    excellency
    highness
    majesty
    majesty/etc.
    holiness
    honor
    ship_

فارسی به انگلیسی

حضرت ادم
adam

حضرت اشرف
his(or your)excellency

حضرت داود
david

حضرت سلیمان
solomon

حضرت عیسی
jesus, lamb of god

حضرت عیسی مسیح
jesus christ

حضرت محمد
mohammed

حضرت مریم
virgin mary, madonna, our lady

حضرت مریم باکره
blessed virgin

حضرت موسی
moses

حضرت نوح
noah

حضرت والا
his excellency (used for princes), his excellency prince..

حضرت یعقوب
israel

مترادف ها

honor (اسم)
غیرت، افتخار، خوشنامی، برو، اب رو، نجابت، احترام، عزت، شرافت، فخر، شرف، ناموس، حضرت، جناب، تشریفات امتیازویژه

honour (اسم)
افتخار، برو، عزت، شرافت، فخر، شرف، ناموس، حضرت، جناب، تشریفات امتیازویژه

majesty (اسم)
برتری، علو، حضرت، اعلیحضرت، بزرگی عظمت و شان و اقتدار

excellency (اسم)
برتری، خوبی، عالیجناب، حضرت، جناب

holiness (اسم)
قدوسیت، تقدس، پرهیزکاری، لقب پاپ، حضرت

sainthood (اسم)
قدوسیت، تقدس، حضرت

پیشنهاد کاربران

یعنی استانه در ، یعنی من کوچکتر از اون هستم که با سما صحبت کنم لذا با استانه در شما مخاطب میشوم ، یک خاکساری عظیم و بیهوده ، جناب هم به همین معنا است حضرت خالی کم بود حضرت والا هم ساختیم و علیا حضرت یعنی
...
[مشاهده متن کامل]
کسی که استانه در اینها بلند و متعالی هم هست . این کلمات باید از فرهنگ این کشور زدوده شود گویی یادگار بردگی است .

بزرگ فر، ، فرزانه فر
حَضرَت: ١. پیشگاه، خدمت، نزد، بودن، بود، بودش ٢. درگاه، آستان، آستانه ٢. ( از ) سو ٣. جایگاهِ خلافت ۴. سرور، فرمند، جناب، سرکار؛ . . . ِ پیامبر ۵. کیازند، شاهنشاه، ابرشاه، بزرگشاه ۶. پایتخت
سلیم
حضرت: البته این واژه در مورد خداوند معنی سرور جهانیان را می دهد مانند حضرت خداوند یعنی سرور جهانیان خداوند.
سلیم
حضرت: اربی ست به معنی سرورمان مانند حضرت محمد، حضرت علی: سرورمان محمد، سرورمان علی
برای مذکر ، جناب آقای. . . . .
برای خانم : سرکار خانم . . . .
کلمه عربی که پیش از اسم شخص برای احترام میاد
ما آموخته بودیم که این لفظ مخصوص انبیاء و ائمه ست
اما بعد از انقلاب برای آقای خمینی بکار برده شد، الانم برای آقا خامنه ای و همچنین برای مراجع عظام ، مثل ح. آیت الله . . . .
والا مرتبه
کلمه ای است که برای احترام پیش ازنام قدیسان و بزرگان می آید. مثل Sir یا Saint هست
اما
حضرت عباسی الف - به حضرت عباس قسم. ب - به صورت راست و درست.
تیمسار
کلمه �حضرت� در لغت به معنای �حضور� و �نزد� می باشد. این کلمه در عربی به صورت �حضرة� نوشته می شود. مثلاً وقتی می گوییم: �حضرت امام صادق ( ع ) � در روایات نیز به کار برده شده است که فارسی زبانان به عنوان احترام و ادب قبل از اسامی امامان معصوم ( ع ) می گویند.
...
[مشاهده متن کامل]

اما آنچه در روایات آمده است، غیر از این معنا و به معنای همراه و حضور است: �. . . فخرجنا بأهلینا إلى حضرة الإمام الحسن بن علی. . . � یعنی همراه با خانواده خودمان رفتیم نزد امام حسن بن علی ( ع ) . ‏منبع:سایت اسلام کوئست. نت

باز من توش شک دارم
برای واژه ی حضرت میتوان از واژه ی اوستایی شَتَ ، شتا ویا شته بهره گرفت
کیازند
Kiazănd
وقتی اینها از گفتن ارباب. یا سرور تو دین اجتناب میکنن. چرا. برا رهبری از کلمه حضرت استفاده میکنن. خوب حضرت بیشتر بمعنای ارباب. یا. سرورهست.
توپاک
فرمند
بلندپایه
کیا ( آقا )
پیشوا ( امام )
این واژه ایرانی است نه عربی و البته زیبا :
واژه هزرت ( هز=همراه - همیشه رتو=پیشوا ) که عرب آنرا حضرت مینویسد به معنای پیشوای همیشگی رهبر جاودانه امام دوران است که در آن *haza به معنای با باهم همواره همیشه و *ratu به معنای سرور رهبر پیشوا امام ارباب است. ازینرو واژه حضرت رپتی ( ربطی ) به واژگان محضر و حضور و حاضر ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]


*پیرس : فرهنگ واژگان اوستایی: شادروان احسان بهرامی - فریدون جُنیدی

آقا
بلند مرتبه

حضرت اگر کنار اسم آقا بیاد آقا گفته میشه کنار اسم خانوم بیاد خانوم گفته میشه مثلا حضرت فاطمه زهرا علیه السلام
آدم هست که از یک قوم از دل جان دفاع کرده

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس