attendance (اسم)توجه، رسیدگی، حضور، حضار، ملازمت، همراهان، خدمت، سرپرستی، تیمار، پرستاری، ملتزمینaudience (اسم)بار، حضار، مستمعین، ملاقات رسمی، شنودگانgrandstand (اسم)حضار، شنوندگان
هَم نِشینان، هَم راهان، باشَندِگانباشایانشرکت کنندگان، مستمعان" باشندگان" از بن باشیدن به معنای بودن و هستن ، در نزد باشنده = در محضر کسی باشندگی = حضور ، سکونت داشتندر باشندگی = در حضور+ عکس و لینک