حصار

/hesAr/

    walll
    fence
    barrier
    compass
    compound
    corral
    hold
    kraal
    paddock
    paling
    stockade
    wall
    yard

فارسی به انگلیسی

حصار برای دام ها
run

حصار دام
stockyard

حصار دفاعی
palisade

حصار گاوها
byre

حصار گوسفند
fold

مترادف ها

fort (اسم)
دژ، قلعه، حصار، برج و بارو، سنگر، دژ یا قلعه کوچک

hag (اسم)
عفریته، حصار، عجوزه، باطلاق، ساحره

enclosure (اسم)
ضمیمه، محوطه، پیوست، چینه، حصار، دیوار، حصار کشی، چاردیواری، چینهکشی، میان بار، چهار دیواری

enceinte (اسم)
حصار، محوطه قلعه

fold (اسم)
تا، حصار، چین، اغل گوسفند، شکن، تاه، دسته یا گله گوسفند، چند لایی

barrier (اسم)
مانع، حصار، سد، حائل، نرده یا مانع عبور دشمن

fencing (اسم)
دفاع، نرده، حصار، محجر، ششمشیر بازی

fence (اسم)
طارمی، حصار، دیوار، خاکریز، پرچین، شمشیر بازی، چپر، خریدار مال دزدی، محجر

barracoon (اسم)
حصار، بازداشتگاه بردگان

wall (اسم)
حصار، سد، دیوار، جدار

hedge (اسم)
مانع، حصار، پرچین، چپر، راه بند

haw (اسم)
محوطه، حصار، گیر کردن، پرچین، درنگ، کویج، کیالک، میوه ولیک، ملاولیک، گله گوسفند و غیره

cramp (اسم)
حصار، گرفتگی عضلات، درد شکم، چنگه، چنگوک، محدود کننده، انقباض ماهیچه در اثر کار زیاد

kraal (اسم)
حصار، کلبه، اغل، دهکده بومیان افریقای جنوبی

inclosure (اسم)
حصار، چهار دیواری، چینه کشیدن

paddock (اسم)
حصار، چراگاه

پیشنهاد کاربران

حصار: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
چاز cāz، نزا nazā، برهون barhun، خاربست xārbast، خباک xebāk، خبال xebāl، خپاک xapāk، درواس darvās، دریواس darivās، دژ، کلات، نرده، پرچین parcin ( دری )
گاش ( سیستانی )
...
[مشاهده متن کامل]

تجیر tajir ( لکی )
کسام kasām ( سغدی: کثام kaşām )
پرابست parābast، خاربند، خارچین ( خراسانی )

حصار نام یک گوشه است در ردیف موسیقی ایرانی که از آن هم در دستگاه سه گاه و هم در دستگاه چهارگاه نام برده می شود. گوشه ای با نام مشابه در دستگاه ماهور نیز وجود دارد اما «حصار ماهور» با گوشهٔ حصار در دستگاه های دیگر، تفاوت بنیادین دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

نام این گوشه احتمالاً برگرفته از نام شهر حصار در کشور تاجیکستان است. قدیمی ترین اشارهٔ مکتوب به نام حصار احتمالاً در خسرو و شیرین اثر نظامی گنجوی است که در ۵۸۱ ه‍. ق نگارش شده است. در یکی از بیت های این اثر آمده که «در آن پرده که خوانندش حصاری / چنین بکری برآورد از عماری». قطب الدین شیرازی نیز در رسالهٔ درة التاج لغرة الدباج از حصار نام برده است. عبدالقادر مراغه ای از حصار و سه گاه به عنوان دو شعبهٔ مقام حجاز نام برده است که بعداً فرصت شیرازی نیز در بحور الالحان این طبقه بندی را تکرار کرده است. ظاهراً در موسیقی قدیم ایران حصار پس از مقام دوگاه اجرا می شده است. اما دیمیتری کانتمیر حصار را در دانگ بالاتر مقام سه گاه قرار می دهد، و در ردیف موسیقی ایرانی امروزی هم حصار جزو گوشه های دانگ بالای دستگاه سه گاه است.
در ردیف موسیقی ایرانی نام گوشهٔ حصار در سه دستگاه دیده می شود: سه گاه و چهارگاه ( که گوشهٔ حصار در آن ها نقش کلیدی دارد ) و ماهور ( که گوشهٔ حصار در آن ربطی به گوشهٔ حصار سه گاه و چهارگاه ندارد ) . سالار عقیلی خوانندهٔ معاصر ایرانی معتقد است که اجرای گوشهٔ حصار و برخی گوشه های دیگر ( مثل مخالف ) سخت تر است و این باعث شده تا خوانندگان جدید از اجرای آثار در دستگاه چهارگاه پرهیز کنند.
در هر دو دستگاه سه گاه و چهارگاه، گوشهٔ حصار امکان پرده گردانی از مدار اصلی دستگاه به دستگاه مشابهی که در یک فاصلهٔ پنجم درست بالاتر بنا شده فراهم می کند ( مثلاً در چهارگاهِ دو گوشهٔ حصار چهارگاهِ جدیدی برپایهٔ نت سل ایجاد می کند ) .
ساختار گوشهٔ حصار معمولاً متشکل از سه قسمت است: یک مقدمه، یک قسمت موزون و پس از آن یک بخش پایانی که به آن «پَس حصار» نیز گفته می شود. پس از گوشهٔ حصار هم گوشهٔ «مویه» اجرا می شود ( هم در چهارگاه و هم در سه گاه ) . اجرای حصار معمولاً با تحریرهایی بر روی سه نت اصلی گوشه همراه است.
در چهارگاه، نت شاهد و ایست حصار درجهٔ پنجم چهارگاه است و فواصل آن متناسب با چهارگاهی است که از درجهٔ پنجم درآمد ساخته بشود. با استفاده از حصار، می توان به این چهارگاهِ بالاتر تغییر مایه داد ( مثلاً از چهارگاهِ دو به چهارگاهِ سل ) . این چهارگاهِ جدید، با درجات چهارگاه اول مطابقت ندارد لذا گوشهٔ حصار عملاً امکان تغییر کلید به یک چهارگاه جدید و متفاوت را فراهم می کند.

حصار
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/حصار_(گوشه_موسیقی)
اَورا
ریشه واژه حصار، حصر است که به معنای در بند بودن است. حصار به معنای محبوس بودن از نظر احساسی و فیزیکی است. حصار برای اشیائ نیز که به کار می رود که توری حصاری یا فنس با آن هم خانواده هستند.
حصار
منابع• https://ahandepo.com/توری-حصاری/
شهرپناه . [ ش َ پ َ ] ( اِ مرکب ) حصار. بارو و حصاری که دور شهر برای محافظت آن بنا کنند. ( ناظم الاطباء ) . شهربند. ( آنندراج ) . || استحکاماتی که در اطراف حصار قلعه برپا نمایند. ( ناظم الاطباء ) .
حصار یک تعریف کلی است و به هر ساختاری گفته می شود که زمینی را محصور کند. گرچه معمولا از چوپ و آهن و سیم است اما می تواند هر چیزی باشد
در زبان لکی به معنی حیاط میباشد
اندخسواره ای که برخی برای حصار چم کرده اند برابر است با تکیه گاه
حصار=دربند ، پرچین
چهار دیواری
بندیوار
اورا
نرا
پرچین، جدار، چپر، دیوار، محجر، نرده، بارو، باره، برج، حصن، دژ، سور، قلعه، کوت، صیصه، معقل، محدودیت، حصر، پناه گاه، جان پناه
دیوارک � دیوار کوچک �
دیوارک چوبی
دیوارک آهنی

پرچین، جدار، چپر، دیوار، محجر، نرده، بارو، باره، برج، حصن، دژ، سور، قلعه، کوت، صیصه، معقل، محدودیت، حصر، پناه گاه، جان پناه

اندخ سواره
این واژه نمیتواند عربی باشد به ویژه که فردوسی بارها آن را بکار برده است
لغت اربیشده ی حصار ( هس= پرچین آر ) که در اسل باید آنرا هسار نوشت به مانای پرچین بستن از ریشه هس به مانای چاردیواری چینه کشیدن ساخته شده همانتور که آنرا در زبان باسک به شکل hesi در مانای enclosure به کار میبرند.
*پیرس ( منبع ) : Basque - English Dictionary by Gorka Aulestia, Linda White
در زبان سیستانی به حصار گاش گفته میشود
و همچنین پرچین یا پاچین نیز گفته میشود
مرز بندی
محافظ
معنی حصار: در مهاباد اصفهان از واڑه حصار به معنای محل سر باز نگهداری دام ها استفاده می کنند
در مهاباد اصفهان از واڑه حصار به معنای محل سر باز نگهداری دام ها استفاده استفاده می کنند.
نرده ساخته شده از چوب یا آهن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس