حصار نام یک گوشه است در ردیف موسیقی ایرانی که از آن هم در دستگاه سه گاه و هم در دستگاه چهارگاه نام برده می شود. گوشه ای با نام مشابه در دستگاه ماهور نیز وجود دارد اما «حصار ماهور» با گوشهٔ حصار در دستگاه های دیگر، تفاوت بنیادین دارد. ... [مشاهده متن کامل]
نام این گوشه احتمالاً برگرفته از نام شهر حصار در کشور تاجیکستان است. قدیمی ترین اشارهٔ مکتوب به نام حصار احتمالاً در خسرو و شیرین اثر نظامی گنجوی است که در ۵۸۱ ه. ق نگارش شده است. در یکی از بیت های این اثر آمده که «در آن پرده که خوانندش حصاری / چنین بکری برآورد از عماری». قطب الدین شیرازی نیز در رسالهٔ درة التاج لغرة الدباج از حصار نام برده است. عبدالقادر مراغه ای از حصار و سه گاه به عنوان دو شعبهٔ مقام حجاز نام برده است که بعداً فرصت شیرازی نیز در بحور الالحان این طبقه بندی را تکرار کرده است. ظاهراً در موسیقی قدیم ایران حصار پس از مقام دوگاه اجرا می شده است. اما دیمیتری کانتمیر حصار را در دانگ بالاتر مقام سه گاه قرار می دهد، و در ردیف موسیقی ایرانی امروزی هم حصار جزو گوشه های دانگ بالای دستگاه سه گاه است. در ردیف موسیقی ایرانی نام گوشهٔ حصار در سه دستگاه دیده می شود: سه گاه و چهارگاه ( که گوشهٔ حصار در آن ها نقش کلیدی دارد ) و ماهور ( که گوشهٔ حصار در آن ربطی به گوشهٔ حصار سه گاه و چهارگاه ندارد ) . سالار عقیلی خوانندهٔ معاصر ایرانی معتقد است که اجرای گوشهٔ حصار و برخی گوشه های دیگر ( مثل مخالف ) سخت تر است و این باعث شده تا خوانندگان جدید از اجرای آثار در دستگاه چهارگاه پرهیز کنند. در هر دو دستگاه سه گاه و چهارگاه، گوشهٔ حصار امکان پرده گردانی از مدار اصلی دستگاه به دستگاه مشابهی که در یک فاصلهٔ پنجم درست بالاتر بنا شده فراهم می کند ( مثلاً در چهارگاهِ دو گوشهٔ حصار چهارگاهِ جدیدی برپایهٔ نت سل ایجاد می کند ) . ساختار گوشهٔ حصار معمولاً متشکل از سه قسمت است: یک مقدمه، یک قسمت موزون و پس از آن یک بخش پایانی که به آن «پَس حصار» نیز گفته می شود. پس از گوشهٔ حصار هم گوشهٔ «مویه» اجرا می شود ( هم در چهارگاه و هم در سه گاه ) . اجرای حصار معمولاً با تحریرهایی بر روی سه نت اصلی گوشه همراه است. در چهارگاه، نت شاهد و ایست حصار درجهٔ پنجم چهارگاه است و فواصل آن متناسب با چهارگاهی است که از درجهٔ پنجم درآمد ساخته بشود. با استفاده از حصار، می توان به این چهارگاهِ بالاتر تغییر مایه داد ( مثلاً از چهارگاهِ دو به چهارگاهِ سل ) . این چهارگاهِ جدید، با درجات چهارگاه اول مطابقت ندارد لذا گوشهٔ حصار عملاً امکان تغییر کلید به یک چهارگاه جدید و متفاوت را فراهم می کند.
اَورا
ریشه واژه حصار، حصر است که به معنای در بند بودن است. حصار به معنای محبوس بودن از نظر احساسی و فیزیکی است. حصار برای اشیائ نیز که به کار می رود که توری حصاری یا فنس با آن هم خانواده هستند.
شهرپناه . [ ش َ پ َ ] ( اِ مرکب ) حصار. بارو و حصاری که دور شهر برای محافظت آن بنا کنند. ( ناظم الاطباء ) . شهربند. ( آنندراج ) . || استحکاماتی که در اطراف حصار قلعه برپا نمایند. ( ناظم الاطباء ) .
حصار یک تعریف کلی است و به هر ساختاری گفته می شود که زمینی را محصور کند. گرچه معمولا از چوپ و آهن و سیم است اما می تواند هر چیزی باشد
در زبان لکی به معنی حیاط میباشد
اندخسواره ای که برخی برای حصار چم کرده اند برابر است با تکیه گاه حصار=دربند ، پرچین
این واژه نمیتواند عربی باشد به ویژه که فردوسی بارها آن را بکار برده است
لغت اربیشده ی حصار ( هس= پرچین آر ) که در اسل باید آنرا هسار نوشت به مانای پرچین بستن از ریشه هس به مانای چاردیواری چینه کشیدن ساخته شده همانتور که آنرا در زبان باسک به شکل hesi در مانای enclosure به کار میبرند. *پیرس ( منبع ) : Basque - English Dictionary by Gorka Aulestia, Linda White
در زبان سیستانی به حصار گاش گفته میشود و همچنین پرچین یا پاچین نیز گفته میشود
مرز بندی
محافظ
معنی حصار: در مهاباد اصفهان از واڑه حصار به معنای محل سر باز نگهداری دام ها استفاده می کنند
در مهاباد اصفهان از واڑه حصار به معنای محل سر باز نگهداری دام ها استفاده استفاده می کنند.