حشره

/haSare/

    insect
    reptile
    bug

فارسی به انگلیسی

حشره چوب کبریت مانند
stick insect

حشره خوار
insectivorous

حشره خواران
insectivore

حشره زدائی
disinfestation

حشره زدایی کردن
disinfest

حشره زده
verminous

حشره شناس
entomologist

حشره شناسی
entomology

حشره لاک زا
scale insect

حشره مانند
verminous

حشره کش
insecticide, pesticide

حشره یک روزه
mayfly

مترادف ها

bug (اسم)
احمق، ساس، سرخک، اشکال، حشره، گیر، جوجو

insect (اسم)
حشره، کرم خوراک، کرم ریز، کارتنه، جمنده

پیشنهاد کاربران

جُمَنده، تارپا
جمنده کوتاه شده ی واژه ی جنبنده است که این واژه گاهی به چم حشره به کار می رود.
جمندگان= حشرات= تارپایان
این واژه ایرانی است و دگرگون شده " خستر " است ( خستر》حستر》حشتر》حشر》حشره
دسته بندی حیوانات به انگلیسی:
vertebrates = مهره داران 🐎
invertebrates = بی مهرگان 🪱
marsupials = کیسه داران 🐨
mammals = پستانداران 🦇
reptiles = خزندگان🦎
amphibians = دوزیستان 🐢
...
[مشاهده متن کامل]

aquatic animals = آبزیان 🐋
predators = درندگان 🐅
crustaceans = سخت پوستان 🦀
molluscs / mollusks = نرم تنان 🐌
insects = حشرات 🦟
arachnids = تنندگان، عنکبوتیان 🕷
arthropods = بندپایان 🦋
birds = پرندگان 🦅
fish = ماهی ها 🐠
echinoderms = خارپوستان
herbivore = جانور گیاه خوار 🐘
carnivore = جانور گوشت خوار 🐆
insectivore =جانور حشره خوار 🕷
omnivore = جانور همه چیز خوار 🐖

پشه
حشره = موره یا موری
حشرات = مورگان یا موریان
حشره = تارپا
حشرات = تارپایان
پهلوی آن xrastar است که واگویی آن دشوار است و در این نمونه تارپا بسیار برابر شایسته ای است.
در ترکی "بوجک" و "بیجک" میگویند.
البته اصطلاح "قود قوش" هم در ترکی وجود دارد. این اصطلاح به این معنی است که مثلاً فکر کنید یک خانه دارید ولی چندین سال است که متروکه است بعد سال ها حیوانات و حشرات زیادی در آن خانه زندگی میکنند که به آن ها "قود قوش" میگویند.
همانگونه ک در نامه دینی ایرانیان اوستا نیز آمده است برای حشره واژه خرفستر و سپس خستر را بکار برده اند ، پس شایسته است ک زین پس ما نیز واژه خستر را بکار بریم
مورچه
در پارسی: مای،
این واژه، ساده ترین واژه است که برای هر گونه از حشرات میشه به کار گرفت.
حشره شناسی: مایشناسی
حشره کش: مایکش
بن مایه ( منبع ) : فرهنگ برابر پارسی واژگان بیگانه، ابوالقاسم پرتو
bug
'موریانه' برابر حشره به تازیست که جانوران ریز پرنده خزنده و زیرزمینی هستند.
'ترده' برابر حشره در فارسی هست که موریانه های پرنده اند. ( حشرهای هندواروپایی در زبانها و گویشهای ایرانی
حسن رضائی باغبیدی ( عضو هیأت علمی دانشگاه تهران )
این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن چنینند : پزدُک Pazdok ( پهلوى: حشره ، پشه ، آفت ، حشره موذى ) ، خَرَفِستر - خَرَستَر Xarafestar - Xarastar ( پهلوى: حشره ) ، میروپ Mirup ( کردى: میرووْ: حشره ) ، ویاى Viay ( گیلکى: حشره ) ، پاتام Patam ( سانسکریت: پاتامگَ:
...
[مشاهده متن کامل]

حشره ) پَزدُکان - خَرَفِستَران - میروپان - ویایان - پاتامان : حشرات خَرَفِستَریک Xarafestarik ( پهلوى: حشره شناختى، مربوط به حشره شناسى ) خَرَفِستَرگَن Xarafestargan ( پهلوى: حشره کُش ، ماده یا ابزارى که براى کشتن حشره هاى موذى استفاده مى شود )

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
میروپ ( کردی: میروو )
ویای ( گیلکی )
پاتام ( سنسکریت: پاتامگَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس