حسرت

/hasrat/

    hunger
    longing
    passion
    regret
    rue
    begrudging
    chagrin
    wistfulness
    yearning

فارسی به انگلیسی

حسرت امیز
languishing, wistful, languishing, wistfully

حسرت امیزانه
wistfully

حسرت بار
wistful

حسرت بردن به
to begrudge, to envy

حسرت به دل
hope-sick

حسرت خور
who begrudges others' possessions, green-eyed

حسرت خوردن
begrudge, envy, sigh, wonder, yearn

حسرت مال دیگران راخوردن
to begrudge others wealth

پیشنهاد کاربران

حسرت فیلمی به کارگردانی نظام فاطمی و نویسندگی نظام فاطمی، مهدی فخیم زاده محصول سال ۱۳۵۴ ایران است.
علی ( رضا بیک ایمانوردی ) مباشر دایی اش ( احمد قدکچیان ) و سرپرست کارخانهٔ او است. دختر دایی اش شهلا ( پرستو ) ، که سبک سر است، به او علاقه دارد و پسر دایی اش ایرج ( گرشا رئوفی ) ، که دایم الخمر است، به او وابسته است. ایرج شبی در عالم مستی با اتومبیل پیرمردی را زیر می گیرد و علی و دایی اش، موقعی که به عیادت پیرمرد می روند، با دختر او مریم ( سپیده ) آشنا می شوند و او را به عنوان منشی در کارخانه استخدام می کنند. علی و مریم به هم علاقمند می شوند و شهلا برای دورکردن مریم از علی ایرج را سر راه مریم قرار می دهد. ایرج اعتیادش را ترک می کند، و علی برای خوشبختی او وانمود می کند که به مریم بی علاقه است. ایرج و مریم ازدواج می کنند؛ اما ایرج که نسبت به رابطهٔ همسرش با علی بدگمان است مریم را مضروب می کند و وقتی او قصد جان علی را دارد، ناغافل، با شلیک گلوله ای خودش کشته می شود. علی، که در مظان اتهام است، با شهادت شهلا آزاد می شود و با مریم زندگی جدیدی را آغاز می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

• رضا بیک ایمانوردی
• سپیده
• پرستو
• گرشا رئوفی
• احمد قدکچیان
• نعمت اله گرجی
• محمد ورشوچی
• مهران
• مسعود چم آسمانی
• نریمان شیری فرد
• رضا غیاثی
• محمد عطایی
• نصرت دستمردی

حسرت
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/حسرت_(فیلم_۱۳۵۴)
حسرت: 1 - آرزو - میل - عطش - اشتیاق همراه با امید یا ناامیدی. 2 - افسوس، دریغ سخت.
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
آرزو، افسوس، دریغ، دِژمان ( دری )
در شعر می توان به جای دژمان، دژمَن گفت.
گر چه رفتی ز دلم دژمن روی تو نرفت
درِ این خانه به امید تو باز است هنوز ( عماد خراسانی )
حسرت خوردن:دریغ خوردن
"دریغ خوردن برای نداشته ها، تباه کردن داشته هاست. "
ان تقول نفس یا حسرتا علی ما فرطت فی جنب الله و ان کنت لمن الخاسرین
حسرت به معنی اندوه و غم بر چیزهائی است که از دست رفته و پشیمانی ببار آورده است . راغب در مفردات می گوید : این کلمه از ماده حسر ( بر وزن حبس ) به معنی برهنه کردن و کنار زدن لباس است ، و از آنجا که در موارد ندامت و اندوه بر گذشته گوئی پرده های جهل کنار رفته ، این تعبیر به کار می رود .
...
[مشاهده متن کامل]

( تفسیر نمونه ج : 19 ص : 511 )

مرگ
حسرت یعنی نرسیدن به هیچ
سلیم
حسرت: افسوس خور، دریغ گو، رشک
حسرت یعنی افسوس و پشیمانی برای نعمت یا امتیاز از دست رفته.
افسوس خوردن
نارحت بودن
افسوس: در فارسی میانه apsos
اندوه ، آه و افسوس
معنی حسرت : آه ، افسوس ، غمگین ، غم
معنی اول :پشیمانی بر انجام فعلی که نباید آن را انجام می دهد یا ترک فعلی که باید آن را انجام می داد معنی دوم: اندوهگین گشتن بر نداشته های خود
کتاب فارسی چهارم دبستان :
حسرت:اندوه، آه و افسوس
سرایت
حومه
لاشه
حسرت
اسف، افسوس، اندوه، تاسف، تحسر، دریغ، رشک، غبط، غبطه، غم، لهف
افسوس= اندوه = رشک
این معنی ها آمده بود ولی در برابر پارسی نیامده بود که باید افزون گردد
استفاده متقابل از اسم آرمان برای حسرت و بالعکس اشتباه واضح و روشنی است که در فرهنگ لغت رخ داده است در واقع آرمان در علوم مختلف همان معنی چشم انداز را دارد یعنی هدف والا ، حتی بالاتر از امید و آرزو
در واقع چاشنی امید و آرزو ، رویا و فکر و خیال است ولی آرمان یعنی مقصد و کمالی که همراه با هدف گذاری و برنامه ریزی است .
...
[مشاهده متن کامل]

از این جهت در فلسفه هم آرمان شهر را هدف گذاری می کنیم .
ولی نه با دید حسرت آباد ، آرمان گرایی به معناب حسرت گرایی نیست

Nearly
Almost
غم به دلیل نداشتن چیزی
افسوس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس