حسرت فیلمی به کارگردانی نظام فاطمی و نویسندگی نظام فاطمی، مهدی فخیم زاده محصول سال ۱۳۵۴ ایران است. علی ( رضا بیک ایمانوردی ) مباشر دایی اش ( احمد قدکچیان ) و سرپرست کارخانهٔ او است. دختر دایی اش شهلا ( پرستو ) ، که سبک سر است، به او علاقه دارد و پسر دایی اش ایرج ( گرشا رئوفی ) ، که دایم الخمر است، به او وابسته است. ایرج شبی در عالم مستی با اتومبیل پیرمردی را زیر می گیرد و علی و دایی اش، موقعی که به عیادت پیرمرد می روند، با دختر او مریم ( سپیده ) آشنا می شوند و او را به عنوان منشی در کارخانه استخدام می کنند. علی و مریم به هم علاقمند می شوند و شهلا برای دورکردن مریم از علی ایرج را سر راه مریم قرار می دهد. ایرج اعتیادش را ترک می کند، و علی برای خوشبختی او وانمود می کند که به مریم بی علاقه است. ایرج و مریم ازدواج می کنند؛ اما ایرج که نسبت به رابطهٔ همسرش با علی بدگمان است مریم را مضروب می کند و وقتی او قصد جان علی را دارد، ناغافل، با شلیک گلوله ای خودش کشته می شود. علی، که در مظان اتهام است، با شهادت شهلا آزاد می شود و با مریم زندگی جدیدی را آغاز می کند. ... [مشاهده متن کامل]
حسرت: 1 - آرزو - میل - عطش - اشتیاق همراه با امید یا ناامیدی. 2 - افسوس، دریغ سخت. همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آرزو، افسوس، دریغ، دِژمان ( دری ) در شعر می توان به جای دژمان، دژمَن گفت. گر چه رفتی ز دلم دژمن روی تو نرفت درِ این خانه به امید تو باز است هنوز ( عماد خراسانی )
حسرت خوردن:دریغ خوردن "دریغ خوردن برای نداشته ها، تباه کردن داشته هاست. "
ان تقول نفس یا حسرتا علی ما فرطت فی جنب الله و ان کنت لمن الخاسرین حسرت به معنی اندوه و غم بر چیزهائی است که از دست رفته و پشیمانی ببار آورده است . راغب در مفردات می گوید : این کلمه از ماده حسر ( بر وزن حبس ) به معنی برهنه کردن و کنار زدن لباس است ، و از آنجا که در موارد ندامت و اندوه بر گذشته گوئی پرده های جهل کنار رفته ، این تعبیر به کار می رود . ... [مشاهده متن کامل]
( تفسیر نمونه ج : 19 ص : 511 )
مرگ
حسرت یعنی نرسیدن به هیچ
سلیم حسرت: افسوس خور، دریغ گو، رشک
حسرت یعنی افسوس و پشیمانی برای نعمت یا امتیاز از دست رفته.
افسوس خوردن نارحت بودن
افسوس: در فارسی میانه apsos
اندوه ، آه و افسوس
معنی حسرت : آه ، افسوس ، غمگین ، غم
معنی اول :پشیمانی بر انجام فعلی که نباید آن را انجام می دهد یا ترک فعلی که باید آن را انجام می داد معنی دوم: اندوهگین گشتن بر نداشته های خود
افسوس= اندوه = رشک این معنی ها آمده بود ولی در برابر پارسی نیامده بود که باید افزون گردد
استفاده متقابل از اسم آرمان برای حسرت و بالعکس اشتباه واضح و روشنی است که در فرهنگ لغت رخ داده است در واقع آرمان در علوم مختلف همان معنی چشم انداز را دارد یعنی هدف والا ، حتی بالاتر از امید و آرزو در واقع چاشنی امید و آرزو ، رویا و فکر و خیال است ولی آرمان یعنی مقصد و کمالی که همراه با هدف گذاری و برنامه ریزی است . ... [مشاهده متن کامل]
از این جهت در فلسفه هم آرمان شهر را هدف گذاری می کنیم . ولی نه با دید حسرت آباد ، آرمان گرایی به معناب حسرت گرایی نیست