حسب

/hasab/

    quantity or measure
    descent
    personal merit
    manner
    quantity
    proportion

فارسی به انگلیسی

حسب الامر
according to your/his/etc. order

حسب المعمول
as usual

حسب الوظیفه
of one's duty, in view of ones duty

حسب و نسب
descent or lineage

پیشنهاد کاربران

سلیم
حسب: بنابه مانند حسب الفرمایش یعنی بنابه گفته.
دانستن ، محاسبه کردن ، شمردن
راییدن
همانطور که رایانه در عربی حاسوب است
حَسِبَ یعنی پنداشت ، فکر کرد
شمردن
حَسِبَ: گمان کرد.
حَسَبَ : گمان کردند
حسب: بزرگی مرد از روی نسب
دکتر فروزان فر در مورد " حسب" می نویسد : ( ( حسب بزرگی مرد از روی نسب ، بزرگی در دین و مال ، سربلندی که به کسب مرد حاصل شود نه از جهت وراثت. ) )
"در یکی گفته که استادی طلب
...
[مشاهده متن کامل]

عاقبت بینی نیابی در حسب "
( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ هشتم ۱۳۷۵. ص ۲۱۵ )

ارتباط نَسَب با دو کلمه ی سَبَب و حَسَب ( در هر سه کلمه حرف سین وجود دارد )
ارتباط نسب با سبب:
در باب قرابت، خویشاوندی دو گونه است ۱. نسبی ( خونی ) ۲. سببی ( به سبب نکاح یا شیر دادن یک زن به کودک دیگری )
...
[مشاهده متن کامل]

شاید شنیده اید که می گویند آیا با فلانی فامیل هستید جواب می دهد بله یک نسبتی داریم یعنی یک رابطه خونی وجود دارد اما سببی با نکاح فامیل می شود اگر مثلا فرد به جای این زن، زن دیگری گرفته بود این خویش و قومی فعلی با این زن را دیگر نداشت چون سبب نداشت.
ارتباط ارتباط نَسَب با دو کلمه ی حَسَب و سَبَب ( در هر سه کلمه حرف سین وجود دارد )
ارتباط نسب با سبب:در باب قرابت، خویشاوندی دو گونه است ۱. نسبی ( خونی ) ۲. سببی ( به سبب نکاح یا شیر دادن یک زن به کودک دیگری )
شاید شنیده اید که می گویند آیا با فلانی فامیل هستید جواب می دهد بله یک نسبتی داریم یعنی یک رابطه خونی وجود دارد اما سببی با نکاح فامیل می شود اگر مثلا فرد به جای این زن، زن دیگری گرفته بود این خویش و قومی فعلی با این زن را دیگر نداشت چون سبب نداشت.
ارتباط نسب با حسب:
در زبان فارسی، نسب به فضایل غیر اکتسابی و حسب به فضایل اکتسابی گفته می شود یعنی این دو متضاد یکدیگرند و مشخص است که حسب بهتر از نسب است چون برای نسب زحمتی نکشیده اما حسب فضیلتی است که با تلاش و کوشش بدست آمده است
نسب گوئی بنام ایزد ز جمشید
حسب پرسی بحمداﷲ چو خورشید. ( نظامی )
اما در زبان عربی نسب به معنای اصل، گوهر و نژاد است و گاهی ترکیب دو واژه ی اصل و نسب به معنای نژاد و تبار در متون استفاده می شود اما حسب به معنای شرافت و بزرگی، بزرگی و شرف از آباء و اجداد ( از روی نسب ) ، از مال، جاه و دین یا به عبارتی هرچه حساب کنند از گوهر و بزرگی مردم.
حَسَب و نَسَب ( دو واژه همراه با هم ) اشاره به شرافت و بزرگی هم از ناحیه نژاد و تبار هم دیگر بزرگی ها مانند ابرو و دین دارد. ( ممکن است کسی دارای حسب باشد اما حسب از ناحیه ی نسب نداشته باشد، ترکیب دو واژه می گوید آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری )

گمان کرد
با توجه به
بنابر
اون حسب با اینحسب فرق داره
حَسِبَ یعنی: پنداشت نه باتوجه به
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس