حساسیت

/hassAsiyyat/

    allergy
    sensitiveness
    sensitivity
    sentiment
    emotionality
    nicety
    sensibility
    susceptibility

فارسی به انگلیسی

حساسیت داشتن به
feel

حساسیت زا
irritant

حساسیت زدایی کردن
desensitize

حساسیت زیادی
hypersensitivity

حساسیت نسبت به نور
photophobia

مترادف ها

friction (اسم)
سایش، حساسیت، اصطکاک، مالش، اختلاف

liking (اسم)
میل، تمایل، مهر، حساسیت، ذوق، شهوت و میل

delicacy (اسم)
دقت، ظرافت، حساسیت، خوراک لذیذ

allergy (اسم)
حساسیت، حساسیت نسبت به چیزی

sensitivity (اسم)
حساسیت، میزان حساسیت

sensibility (اسم)
حساسیت، احساس و درک، هش

keenness (اسم)
حساسیت

sensitometer (اسم)
حساسیت، سنج چشم

پیشنهاد کاربران

تب یونجه:حساسیت، آلرژی.
این حساسیت ها چیست :این برخورد ها چیست .
این بیماری حساس است:این بیماری کنشی است.
حساسیت بیماری :کنش بیماری. بیماری کنش دارد
سُهندگی= حساسیت= هسادیک، هساریک، انگیزش، سترسایی، بسیارآثرپذیر،
بسیار واکنشی
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
...
[مشاهده متن کامل]

نویسنده:
# امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
# آسانیک گری
# asanism
# asaniqism
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

واکنش نشان دادن
زودرنجی، نازک دلی، نازک طبعی، نازک مشربی، نازک منشی، آلرژی
تاثیر پذیرفتن بسیار از چیزی. واکنش نشان دادن
برای متضاد ( روبروی/رویاروی/ناسازگار ) واژه حساسیت بنادرست واژه گرته برداشته از انگلیسی
indifferent برابر با بیتفاوت آورده شده که لغزش بسیار شگفت و روشنی است و درخور این فرهنگ پربازدید نیست.
واژه بی انگیزگی شاید برابر بهتری باشد .
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین تفاوت خود وامواژه ای از عربی از ریشه فاتَ یَفوتُ فوتاً است که برابر با جدایی و شکاف و دوری است.

بپرس