حریم

/harim/

    frontage
    limits

مترادف ها

adytum (اسم)
محراب، حریم، حرم، خلوتگاه

sanctum (اسم)
حریم، خلوتگاه، قدس الاقداس، جایگاه مقدس، قدس

frontage (اسم)
حریم، نمای ساختمان، جلو خان

پیشنهاد کاربران

واژه حریم
معادل ابجد 258
تعداد حروف 4
تلفظ harim
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( حَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی harim
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
حَریم: ١. قلمرُو؛ گستره، پیرامون؛ سرا، بارگاه ٢. جایِ مقدس ٣. [کهنه، دین] نارواشده ﴿حرام - شده﴾
واژه قلمرو برای جایگزینی "حریم"بهترین و شایسته ترین گزینه میباشد
"کرانه"می تواندیکی ازبرابرهای پارسی این واژه باشد.
چهار دیواری خصوصی که کسی حق تجاوز به آن را ندارد. هتا مامورن دولت وپلیس
برای ورود به آن باید ازدادگاه حکم ورود داشته باشند .
حریم :[اصطلاح ملک و مسکن] حریم مقداری از اراضی اطراف ملک و قنات و نهر و امثال آن است که برای کمال انتفاع از آن ضرورت دارد. ( ماده ۱۳۶ قانون مدنی )
قلمرو
محدوده
مکانی که برای دیگران ارزش نظر ندارد

مکان شخصی ، جایی که فقط برای یک یا چند فرد است که در ان زندگی میکنند

مرز. هم خانواده حرم حرمت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس