حرمت

/hormat/

    deference
    honor
    respectability
    reverence
    sanctity
    veneration
    respect
    inviolability

فارسی به انگلیسی

حرمت شکن
irreverent, sacrilegious

حرمت شکنی
sacrilege

حرمت گذاشتن
venerate, reverence

حرمت گزار
respectful, deferential

حرمت کردن
to regard with reverence

مترادف ها

respect (اسم)
نسبت، رابطه، احترام، عزت، تکریم، حیثیت، رجوع، حرمت، حیث، بزرگداشت

reverence (اسم)
احترام، تکریم، حرمت

sanctity (اسم)
تقدس، پرهیزکاری، حرمت

revere (اسم)
احترام، حرمت

پیشنهاد کاربران

حرمت : رعایت کردن حریم و حدود معنوی و مادی هر چیز و شامل جنبه های خیر و شر است
بدین معنی که یا عزیز و محترم است ویا باعث دردسر است از حریم عبور نکنید .
در معنای این کلمه توضیحات مفصل فراوان آمده از فقه تا واژه شناسی بنده سعی کردم رسا ، مختصر و کار آمد باشد
حرمت ( = احترام ) : رفتار یا گفتاری نرم، فروتنانه، خوشایند و ستایشگرانه از روی اختیار یا اجبار با کسی به دلیل شناخت ارزشی که در اوست، یا به خاطر سن، جایگاه کاری، اجتماعی و یا علمی وی.
( https://www. cnrtl. fr/definition )
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ژیبَند žiband ( سغدی: citband ) ، اپکس apeks ( سنسکریت )

چاخان
ابرو احترام
واژه حرمت
در ساختار فرگان ان ���هُرم ���واژه ایی پارسی در چم فرگانش مانای گرمی و گرمایش است. . . . مانند هرم اتش . . . . . گرمای اتش. . . . از انجا که نوشتار قرارداد است ما ان را به صورت حرم یا حرمت ( هرمت ) مینویسیم . . . . . ایکاش پیش از انکه از دست دیگران گرته برداری کنیم و با نگرش به بنلادهای در دسترس کمی کاوش میکردیم. . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

ارجمندی
ارجمند
Prohibition بمعنای حرام بودن
این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن چنینند: اَرُبایى Arobayi ( پهلوى: اَرُباییهْ : حرمت ، حرامیت ، عدم مشروعیت ) اَنِخْوَردارى Anexvardari ( پهلوى: اَنِخْورداریهْ : حرمت خوردنى ها ، شرعاً حرام بودن یک خوردنى ) اَرُواکى Arovaki ( پهلوى: اَرُواکیهْ :
...
[مشاهده متن کامل]

حرمت ، ناروایى ، حرامى ، ممنوعیت ، عدم مشروعیت ) اَپیداتى Apidati ( پهلوى: اَپیداتیهْ : حرمت ، ممنوعیت ، عدم مشروعیت و قانونیت ) اَدادى Adadi ( پهلوى: اَدادیهْ : حرامیت ، حرمت ، عدم مشروعیت ) ، کِرینیکى Keriniki ( پهلوى: کِرینیکیهْ : تحریم شدگى ، حرمت ، حرام شدگى )

بپرس