حرف اضافه، حرف جر، حرف پیش نهاده
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
برای حرف اضافه پیشنهاد من "افزاواژه" است. اگر در زبانی یک وند بتواند کارکرد افزاواژه را داشته باشد می توانیم نام آنها را نیز بگذاریم "افزاوند". همۀ این موارد را هم میشه زیر دستۀ "افزاگ"ها دانست.
از
مجید علیائی
جواب حراف اضافی میشود . وراجی
جواب حراف اضافی میشود . وراجی
به زبان سنگسری
مِنه مِنه meneh meneh
مِنه مِنه meneh meneh
حَرفِ اِضافه: [دستورِ زبان] فزونواژه، افزونواژه
در گفتگوی عامیانه گزافه گویی هم معنی می دهد
کلمه ای است که نسبت میان دو کلمه�را�بیان کند و کلمه بعد را متمم کلمه دیگر قرار دهد چنانکه معنی کلمه نخستین بدون ذکر دوم ناتمام باشد.
معنی مجازی nonsense
حرف غیر ضرور ، مازاد
افزون واژ
اضافه: اِسپین ( اوستایی: Spin, Spu )
حرف اضافه: اِسپوواک
حرف اضافه: اِسپوواک
حروف اضافه مهم زبان فارسی:
از ، به، با، برای، مانند، مثل، چون، تا ( زمان/مکان ) ، جز، درباره، به وسیله، به خاطر، برحسب، درمورد، دربرابر، به عنوان، با وجود، ازنظر و. . .
از ، به، با، برای، مانند، مثل، چون، تا ( زمان/مکان ) ، جز، درباره، به وسیله، به خاطر، برحسب، درمورد، دربرابر، به عنوان، با وجود، ازنظر و. . .
این دو واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
واک اِسپو vãk - espu ( واک= حرف + اِسپو espu ( اوستایی: سْپو spu= اضافه )
واک اِسپین vãk - espin، ( اِسپین espin ( اوستایی: سْپین spin= اضافه )
واک اِسپو vãk - espu ( واک= حرف + اِسپو espu ( اوستایی: سْپو spu= اضافه )
واک اِسپین vãk - espin، ( اِسپین espin ( اوستایی: سْپین spin= اضافه )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)