واژه حرص معادل ابجد 298 تعداد حروف 3 تلفظ hers نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی] مختصات ( حِ ) [ ع . ] ( اِ. ) آواشناسی hers الگوی تکیه S شمارگان هجا 1 منبع لغت نامه دهخدا ... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید فرهنگ فارسی معین فرهنگ واژه های سره فرهنگ فارسی هوشیار واژگان مترادف و متضاد
مهدی بارانی: ۱ ) از صفات زشت و منفور و رذیله است ، طمع ، آز ، طمع و بیشتر خواستن ، عصبانیت و مترادفهایی مشابه ۲ ) صفتی است فطری که رشد دو گونه دارد ، حالت اول آن منفور ، زشت و قبیح و رذیله است و حالت دوم آن موجب رشد و ترقیست ، شایان ذکر است که این صفت فطری در واقع و اصل حس خداجویی و غیر خود جویی است به عنوان مثال شخصی حریص به مال یا شهوت و یا مشابه چنین چیزهایی است ، او ل حریصانه به دنبال و جستجوی آنهاست و چون به آنها دست یافت دوباره بیشتر می خواهد و این غریضه ذاتی سیری ناپذیر است و هر چه پول بدست آورد باز بیشتر و بیشتر میخواهد و راضی نیست اما خود او نمیداند که نهان فطری و فطرت او طالب خدا و چیزی نامتناهی است و تا به او نرسد به دنبال چنان چیزهایی می رود و آرامش و آسایش نخواهد داشت پس از این روست که عارفان و خداپرستان به دنبال چنین چیزهایی نمیروند چون دست در اصل آن نعمت و گنج نامتناهی برده اند. ... [مشاهده متن کامل]
حرص: نهایت خواستن نسبت به هر چیزی را
حرص و جوش خوردن به ترکی = سینسیمک در استانبولی عصبی شدن = sinirlenmek از سینیر بهمعنای از حد گذشتن
شاید با کلمه آرزو مرتبط باشد. شاید کلمه آز همان آرز بوده و آرزو از آرز آمده
شره
حرص یعنی غم ، غصه، ناراحتی
لغت پارسی_ایرانی هرث به مانای رنجش آزردگی خشم است که به شکل هرث خوردن و هرث دادن در گفتار روزانه به کار میرود ولی حرص به معنای آز - طمع است. لغت هرث در آذربایجان شمالی به شکل hirsli و در انگلیسی به شکل wrath و در سوئد نروژ دانمارک به شکل vrede و در ارمنستان به شکل վրդովմունք vrdovmunk’ ثبت شده است. ... [مشاهده متن کامل]