حرارت

/harArat/

    zeal
    ardor
    temperature
    warmth
    heat
    enthusiasm
    fervency
    fire
    oomph
    passion
    thermo-
    verve
    vigor
    vigour
    pizzazz
    snap

فارسی به انگلیسی

حرارت اتمی
thermonuclear

حرارت بحرانی
critical temperature

حرارت به خرج دادن
rave

حرارت خود را از دست دادن
languish

حرارت خورشید
sunshine

حرارت دادن
heat

حرارت ذوب و تبخیر
latent heat

حرارت زیر صفر
cold

حرارت سفید
white heat

حرارت شدید
ardor, heat

حرارت عادی خون انسان
blood heat

حرارت گرما
heat, temperature, enthusiasm, dash

حرارت نهفته
latent heat

حرارت و اشتیاق
gusto, life

حرارت و پشتکار
dynamism, perseverance

مترادف ها

fire (اسم)
تندی، تیر، حرارت، شلیک، حریق، اتش

impressment (اسم)
جدیت، حرارت، مصادره، اعمال زور، بکار اجباری گماری، اثر گذاری

verve (اسم)
زنده دلی، استعداد، حرارت، سبک روحی، ذوق

heat (اسم)
تندی، نوبت، اشتیاق، حرارت، گرمی، گرما، وهله، تحریک جنسی زنان، طلب شدن جانور

zeal (اسم)
شوق، غیرت، حرارت، گرمی، تعصب، ذوق، جانفشانی، حمیت

ardor (اسم)
شوق، تب و تاب، غیرت، حرارت، گرمی، خونگرمی

warmth (اسم)
ملایمت، حرارت، گرمی، تعادل گرما

impetuosity (اسم)
تندی، حرارت، بی پروایی، تهور

dash (اسم)
حرارت، رابطه، این علامت، خط تیره، فاصله میان دو حرف، پراکنده کردن

ginger (اسم)
تندی، حرارت، زنجبیل، زنجفیل

پیشنهاد کاربران

برابر پارسی = گرما
( ( گرما ) )
برای انتقال گرمایی که در محیط روی می دهد از واژه رسانش ( Conduction ) برای انتقال گرمای بین سطح و سیالی متحرک، که دمای آنها با هم متفاوت است، از واژه جابجایی ( Convection ) استفاده می شود. نوع سوم انتقال گرما تشعشع گرمایی ( Radiation ) است. تمام سطوح با دمای معین انرژی را به شکل امواج الکترومغناطیس گسیل می دارند. از این رو، در نبود محیط واسط، میان دو سطح با دماهای مختلف انتقال گرمای خالص تشعشعی وجود دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

حرارت و حارّ: گرمی و گرم.
برودت و بارد: سردی و سرد.
بوس به همه.
تف . .
سوزان= داغ
گرما. . داغ
قرمز
داغ
گرما
دما ، گرما ، شور
گرما، شور
گرمی
دما. . گرما
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس