حد نصاب


    quorum
    peg
    record

مترادف ها

quorum (اسم)
حد نصاب، اکثریت لازم برای مذاکرات

پیشنهاد کاربران

مرز رسی. حدنصاب . مرزرس.
حدنصاب: به دست آوردن یک عدد دلخواه از یک چیز یا نفرات که می توان با آن کاری انجام داد به گونه ای که با کم تر از آن یا نمی شود کاری کرد یا هزینه، انرژی و زمان افزایش می یابد.
( https://www. cnrtl. fr/definition/quorum )
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این ترکیب عربی، این است:
هیتو ساچه hitu sāce ( اوستایی - سغدی )

حَدِّ نِصاب: اندازەیِ نیاز، اندازەیِ بسنده
رکورد
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Quorum
به حداقل تعداد قابل قبول افراد دارای منافع اختصاصی در یک شرکت اشاره دارد که برای اعتبار بخشی جلسات بر اساس اساسنامه شرکت لازم است.
محدوده مشخص
سلام
حد خب همه میدونیم که به معنی اندازه هست
نصاب هم یعنی حد ، اصل ، مرجع
برابر پارسی اون میشه سازنده ، آغاز هر چیزی ، اندازه ای از چیزی
خب حالا مطابقت میدیم
حد و نصاب مترادف هستند ولی در اینجا با دو معنی متفاوت یک واژه ی جدید و در نتیجه یک معنی تازه میسازند .
...
[مشاهده متن کامل]

حد اصل و حد مرجع یه جوری معنی مقدار کامل و میزان کآمل رو میرسونه
در معنی پارسی
میشه اندازه ی سازنده ، اندازه ای برای آغاز چیزی
ولی معنی سوم که مترادف اونه رو دیگه در اینجا کنار حد نمی زاریم
و در کل اگه نگاهی به ترکیب ها کنیم
معنی مقدار کافی ، اندازه ی کافی و مورد نیاز رو میرسونه

پارسیش میشه اندازه نیاز
حداقل نصاب
کمینه نشانه نگر
حد نصاب واژه ایست تازی و البته این دوواژه با هم لغزش دارد یا غلط است، چون حد میشود اندازه و نصاب کسره زیر نون، میشود اندازه ای از چیزی پارسی ایندو میشه اندازه اندازه از چیزی مثلا اندازه اندازه چوبها و میبینیم همگی لغزش دارند، بهترینجایگزینی پارسی این دوواژ ، اندازه نیاز یا اندازه نشانه نیاز است، یا مخفف اندیاز یا اندنشایاز ، است
...
[مشاهده متن کامل]

حداقل اعضای لازم برای رسمیت جلسه
در پارسی " ترازین " ، " مرزدار "
کمینه نیاز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس