حجیم

/hajim/

    bulky
    massive
    voluminous
    huge

فارسی به انگلیسی

حجیم شدن
bulk

حجیم کردن
bulk

مترادف ها

large (صفت)
وسیع، درشت، کامل، فراوان، بزرگ، جامع، لبریز، سترگ، پهن، جادار، بسیط، هنگفت، حجیم

voluminous (صفت)
فراوان، بزرگ، انبوه، مفصل، جسیم، حجیم

massive (صفت)
بزرگ، عظیم، کلان، حجیم، گنده

huge (صفت)
تنومند، سترگ، عظیم الجثه، کلان، یک دنیا، حجیم، گنده

پیشنهاد کاربران

حجیم: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
دامب dāmab ( بلوچی )
گَهنو gahnu ( سنسکریت )
ویتان vitān ( سنسکریت: vitāna )
حجیم. [ ح َ ] ( ع ص ) ستبر. سطبر. ضخیم. ضخم. کلفت. هنگفت. گنده. گنجا . صفت از حجم. قیاساً این کلمه صحیح است مانند طویل و عریض و عمیق و در محاورات فارسی زبانان به معنی بزرگ حجم و ضخیم مستعمل است ، لکن ظاهراً عرب آنرا استعمال نکرده است یا من نیافته ام. رجوع به نشریه دانشکده ادبیات تبریز شماره 3 سال اول شود.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. لغت نامه دهخدا

ورمیده
گُنجاور
جاگیر،
حجیم شده
حجمدار .
پُرحجم.
حجمند.