حجله
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
حجله: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
پرسینگ parsing [سغدی: parşing]
پرسینگ parsing [سغدی: parşing]
شب زفاف یا حجله شبی است که زن و شوهر سکس و هیجان انها است
گانگاه=محل زفاف
گانگاه. ( اِ مرکب ) زفاف گاه و جائی که در آن جماع و مباشرت بعمل آید. ( آنندراج ) . رجوع به گانداده شود.
در عزا داری ها هم از حجله، البته حجله عزا استفاده می شود.
گویند تا چندی قبل، جلوی خانه تازه داماد اتاقکی چوبی در عرض و و طول کوچک بنام حجله می گذاشتند و رویش طرح شیرین و فرهاد می کشیدند، داخل این اتاقک یا حجله را هم گل کار می کردند و منقل اسفند هم شب تا صبح در
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
کنار حجله یا درون آن به راه بود و اسفند دود میکردن تا عروس و داماد چشم نخورند که متأسفانه این رسم نیز مانند دیگر آداب به فراموشی سپرده شد.
ای عروس هنر از بخت شکایت منما / حجله ی حسن بیارای که داماد آمد ( حافظ )