حجب

/hojb/

    humiliation
    modesty
    bashfulness
    diffidence
    inhibition
    shyness

فارسی به انگلیسی

حجب افرین
awkward

حجب و حیا
shyness

مترادف ها

modesty (اسم)
محجوبیت، عفت، تواضع، فروتنی، امساک، شکسته نفسی، حیا، حجب، ازرم

pudency (اسم)
عفت، فروتنی، حیا، حجب، ازرم، شرم

timidity (اسم)
بزدلی، جبن، ترسویی، کمرویی، حجب

timidness (اسم)
بزدلی، جبن، ترسویی، کمرویی، حجب

پیشنهاد کاربران

حجب : در لغت به معنی منع است و در اصطلاح فقه و قانون مدنی ایران حالت وارثی است که بواسطه بودن وارث دیگر از بردن ارث کلا با جزئا محروم میشود . ( ماده 886 ق. م ) حجب بر دوقسم است :
الف : حجب حرمانی : حجبی است که به کلی وارثی را از ارث محروم می کند مثل حجب طبقه اول نسبت به طبقه دوم و طبقه دوم نسبت به طبقه سوم بنابراین برادرزاده با بودن برادر یا خواهر متوفی از ارث محروم می شود . یا برادر ابی با بودن برادران ابوینی از ارث محروم خواهد شد .
...
[مشاهده متن کامل]

ب: حجب نقصانی یا حجب از بعض: حجبی است که سهم وارث را از حد اعلی به حد ادنی تنزل می دهد مثلا سهم و فرض شوهر از 2/1 به 4/1 می رسد اگر چنانچه برای زوجه اولاد باشد و همچنین تنزل سهم زن از 4/1 به 8/1 در صورتی که زوج دارای اولاد باشد .

حَجب hajb
در لغت به معنی منع و پوشاندن است.
در اصطلاح حقوقی و طبق ماده ۸۸۶ قانون مدنی، حالت وارثی است که به واسطه ی بودنِ وارث دیگر، از بردن ارث کلاً یا جزئاً محروم می شود.
حجب بر دو نوع است: حجب حِرمانی و حجب نُقصانی
شرم و حیا

بپرس