حج

/hajj/

    pilgrimage to mecca
    hadj

مترادف ها

hadj (اسم)
حج، زیارت حج، حاجی

hadji (اسم)
حج، زیارت حج، حاجی

پیشنهاد کاربران

تفاوت دو کلمه ی حج با حجه:
حج به معنای قصد است، و در اصطلاح منابع دینی قصد زیارت خانه خدا مراد است.
حجه به معنای دلیل و برهان است، و در اصطلاح دینی دلیل و برهان دینی مراد است.
به فتح حاء و تشدید جیم در لغت قصد به سوی چیزی است. و در شریعت قصد به سوی بیت الحرام یعنی کعبه است به اعمال مخصوصة در وقت مخصوص. و در پاره ای از لغات به کسر حاء خوانند. برخی گفته اند: کسر لغت اهالی نجد
...
[مشاهده متن کامل]
و فتح لغت برای غیر آن اهالی است. جمعی دیگر گفته اند: به فتح اسم و به کسر مصدر باشد. و بالعکس نیز گفته اند، و یاگفته اند: حج به کسر، یک مرتبه حج گزاردن باشد و قیاس فتح است.

یکی از کاربران گفته است بر اساس بینش و باور فردی من حج فلان است و بهمان، بطلمیوس هم، دانشمند یونانی بیش از دو هزار سال پیش، با مشاهدهٔ حرکت ظاهری ماه و خورشید، به این نتیجه رسید که زمین، در مرکز عالم قرار
...
[مشاهده متن کامل]
دارد و اجرام آسمانی دیگر به دور آن می گردند. اما واقعیت چیز دیگری بود باور ایشان هم دلیل بر واقعیت و حقیقت نیست ایشان نیز از توهم دین و حج می گوید سوالی که مطرح می شود این است که آیا همین حرفها هم نوعی توهم و خیال بافی نیست؟!

🕋 ترتیب سوره های قرآن کریم:
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
...
[مشاهده متن کامل]

13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس

بیاناتی شاید کودکانه در پیرامون فلسفه حج و پدیده هائی از قبیل وحی و نبوت و ولایت و امامت و ختم نبوت یا اتمام و ختم وحی و معرفت وحیانی و آغاز شناخت علمی : انسان هیچگاه و هرگز نمی تواند بسوی خداوند متعال رجعت نماید یا باز گردد و هرگز نمی تواند از او و بسوی او بگریزد یا فرار کند . چرا نمی تواند ؟ پاسخ این سوال آنقدر ساده است که دانش آموزان دوران ابتدایی می توانند به سهولت آنرا در هوا دریافت و تغذیه و هضم و جذب و فهم و درک و نوش جان نمایند بدون اینکه دانشمند یا عالِم یا علامه دهر و یا فرهیخته و فرخنده و فرزانه باشند و یا بر سر عمامه و بردوش عبا یا عبا بر دوش داشته باشند و یا مقنعه بر صورت و چارقد بر سر و چادر بر دوش داشته باشند. انسان به این علت و دلیل ساده و بدیهی نمی تواند به خداوند متعال بازگردد و یا از او یا بسوی او بگریزد یا فرار کند که خداوند متعال موجودی ست لایه تناهی یا نامتناهی یا بیکران و یا بی نهایت، لذا هیچ موجود دیگری چه واقعی و عینی و شهودی و تجربی و چه محض و غیبی و مجرد و غیر تجربی غیر از او نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته باشد و آنهم نه به این معنای منفی که کلیه موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی و منظومه های ستاره ای و مجموعه های کهکشانی نیستی های هستی نما یا ظل و سایه یا ماسوی و یا غیر از خدا باشند بلکه به این معنای مثبت یعنی اجزای لاینفک و جدائی ناپذیر وی. هر انسان دینی چه زرتشتی و چه یهودی و چه مسیحی و چه مسلمان به وجود داشتن یک موجود تخیلی و توهمی که بیش از یک لفظ یا کلمه و یا واژه بر زبان و یک مفهوم و یک ایده انتزاعی در قوای ادراکی فهم و عقل محض انسان باستان نمی باشد یعنی اهریمن یا ابلیس و یا شیطان اعتقاد و باور داشته باشد و آنرا منشاء کلیه بدی ها و امورات شر به پندارد و آنرا به شکل یک نیروی مستقل از خواست و اراده خداوند و دشمن و در مقابل خداوند قرار دهد، آگاهانه و یا ناآگاهانه مرتکب ثنویت شده و مخالف اصل یگانگی و توحید و احدیت و وحدانیت خداوند متعال می باشد ، چه بخواهد و چه نخواهد ، خواه بداند و خواه نداند. بخصوص اگر در این زمینه به دو سپاه و لشگر قائل باشد ؛ یکی نور و روشنایی به سرکردگی خود خداوند و نمایندگان و ولیان و جانشینان و خلیفه گان زمینی وی و دیگری ظلمت و تاریکی به سرکردگی اهریمن یا ابلیس و یا شیطان و نمایندگان ریز و درشت زمینی وی.
...
[مشاهده متن کامل]

خداوند متعال در لحظه جاودانه حال که طول آن در علم فیزیک برابر با زمان پلانک یعنی ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه می باشد، بطور همزمان و در عین واحد در محیط و محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و موازی و مساوی و بیشمار هم در قالب واقعیت عینی و شهودی و تجربی به ظهور و پیدایش کثرت رسیده و میرسد و خواهد رسید و هم بصورت واقعیت محض و غیبی و غیر شهودی و تجربی در پشت پرده ضخیم و نفوذ ناپذیر واقعیت عینی و در بطن و باطن آن حضور مطلق دارد و بخش محض و غیبی او بطور دقیق شش برابر بخش واقعی و عینی و شهودی وی می باشد نه یک ذره کمتر و نه یک ذره بیشتر . البته بخش واقعی و عینی و شهودی علاوه بر شش بخش کلی دارای بخش محض و غیبی و غیر تجربی خاص و ویژه خویش هم می باشد که به آن شش بخش کلی تعلق ندارند.
پند و نصیحت کودکانه من متوجه پندار ها و گفتار ها و رفتار های آنان است که در الواح سر و دل خویش خیال و وهم پیاده کردن قوانین الاهی ( الهی ) را بر روی کره ارض یا زمین و در بین جوامع بشری می پرورانند و به کمک توکل به خدا انرژی حسی و فکری و خیالی و وقت و عمر شریف خود و پیروان دین را از طریق انتظار دریافت امداد های غیبی بطور ریگان یا مجانی تلف می نمایند.
واژه هاج به زبان فارسی سومری و به زبان نیاکان آبراهام و خود وی از چپ به راست مخفف عبارت فارسی زیر بوده است : جهان ها
و به زبان دموکریت فیلسوف برجسته یونان باستان دنیا های متناهی و موازی و مساوی و بیشمار بوده و به زبان فارسی امروز عبارت است از مجموعه بی پایان کیهان ها یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار به عنوان زیر مجموعه بی پایان کل بیکران و بینهایت خود خداوند متعال. هاجی یا حاجی حقیقی کسی ست که نه به مدینه منوره و مکه معظمه سفر کرده و خانه کعبه که قبلا بت های لات و منات و عزی در آن نگهداری و پرستیده می شده اند، زیارت کرده و هفت بار دور آن چرخیده باشد بلکه کسی ست که به معنای نهفته در پشت پرده ظاهر رسم چیدن سفر هفت سین ایرانیان و معنای نهفته در پشت خطوط دایره وار هفتگانه بر روی سطح درونی و بیرونی جام جهان نمای جم فرا باستانی و نه پیاله های پادشاهان پیشدادی و کیانی از دیدگاه حکیم فردوسی ( بهشتی ) و معنای نهفته در پشت پرده واژه یا کلمه باستانی - اوستایی " خویدوده " پی برده باشد. نه زرتشت و نه حکیم بزرگ مهر و نه حکیمان ایرانی و مسلمان و نیمه عربی و نیمه فارسی زبان و بنیانگذار حکمت های چهارگانه مشائی و اشراقی و متعالیه و بدایه و نهایه و نه حکیمان جزئی و پیرو این چهار حکمت انسانی ( و نه حکمت الهی ) نتوانسته اند به آن معانی دست یابند.

آبراهام ( ابراهیم ) بهمراه فرزند بزرگترش به نام ایس ما ایل ( اسماعیل ) اولین طراح و معمار و بنا و سازنده خانه کعبه می باشد. این احتمال بسیار قوی و قریب به یقین است که آبراهام در اعماق وجود و باطن خویش
...
[مشاهده متن کامل]
و در زیر سطوح آگاهی و خود آگاهی فرم یا شکل مرز و محیط فضای هندسی سه بعدی جهان را که از مکان و بیمکانی مطلق روی همدیگر آفریده شده و نقش ظرف نگهدارنده محتوا را عهده دار می باشد، بصورت مکعب مربع شهود نموده باشد و نه به شکل کره یا هرم یا مخروط و یا شکل هندسی دیگری. این احتمال هم بسیار قوی و قریب به یقین می باشد که پیامبر اسلام در اعماق وجود و باطن خویش و در زیر سطوح آگاهی و خود آگاهی این تصویر را شهود نموده باشد که خانه کعبه همان ال ارض یا کره زمین می باشد و سماوات سبع یا آسمان های هفتگانه بصورت طبقه بر طبقه و یا محاط و محیط در اطراف آن موجود اند و شاید به علت همین شهود به زائران حج سفارش نموده باشد که پروانه وار هفت بار دور نور شمع آن بچرخند. خود من در اعماق وجود و باطنم و در زیر سطوح آگاهی و خود آگاهیم، فرم یا شکل ظرف نگهدارنده محتوای جهان را بصورت منشور شش ضلعی و هشت سطحی مربع مثل خان های روی شان های مومی در کندوی زنبور اصل شهود نموده ام. مخروط هندسی همیشه به شکل کله قند نمی باشد بلکه هم میتواند کروی شکل باشد و هم به شکل مکعب مربع و هم به شکل منشور اشاره شد که راس آن در مرکز و قاعده آن محیط و محتوای آن محتوای اشکال اشاره شده باشد و پدیده های نزول و صعود محتوای آن از طریق چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض صورت پذیرند و نه از طریق پایین آمدن بابا آدم و ننه حوا پس از طرد از باغ بهشت و آسمان و درگاه خداوند متعال و تبعید به روی کره زمین و بازگشت آنان و نوادگان و نبیره گان و نتیجه گانشان از طریق قبض یا جدایی روح از کالبد به اصطلاح مادی بطور موقت بهنگام خواب و بطور دائم بهنگام فرا رسیدن لحظه اجل مرگ و صعود و معراج آن به عالم میانی تحت عنوان برزخ و الا آخر. لذا کلمه Hadj از دو هجا ساخته شده است ؛ یکی Had با تلفظ حد و دیگری J با تلفظ جی مخفف جهان. نتیجه اینکه حج در اصل و ریشه به معنای فرم یا شکل مرز و محیط جهان بوده است.

بر اساس بینش و باور فردی من خداوند متعال در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیانت و ناجی و نبی و پسر و رسول یا هر عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه. همچنین معتقدم که تکالیف سنگین و اعمال دست و پاگیر و بازدارنده رشد و نمّو و بلوغ قوای ادراکی فهم و عقل انسان و کند کننده احساسات و عواطف و افکار و خیالات و در عوض تقویت کننده اوهامات و ابهامات و خرافات از قبیل ستایش و پرستش و نیایش و مناجات و دعا و عبادات و طاعت و بندگی و تسبیح و ذکر و احداث معابد و قربانی حیوانات در اطراف آنها و زیارت اماکن به اصطلاح مقدسه و تعیین قبله گاه و اوقات شرعی از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان نازل نشده و بر وجود انسان تحمیل نگردیده اند بلکه جملگی میراث دوران حاکمیت آیین های بت پرستی بوده و از طرف بنیانگذاران و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع دینی اقتباس گردیده و بر گردن و دوش و گرده پیروان نهاده شده اند و آنهم با هدف و قصد و نیت و انگیزه باطنی زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر خویش در ذهن و زبان و خط انسان بخصوص پیروان و در حافظه یا خاطره تاریخ و آنهم نه به تبعیت و پیروی از امر و کلام خداوند متعال بلکه متاثر از پرتوهای وسوسه گر نور ظلمانی آتش سوزان شهوت غریزه طبیعی نام آوری و شهرت طلبی در سطوح زندگی های ابتدایی ایلیاتی و طایفه ای و قبیله ای و قومی و بین اقوام در شرائط تاریخی و اعصار مختلف باستان. علاوه بر این معتقدم که آئین یکتا پرستی از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان در جهت رقابت و مقابله و مبارزه با آئین های بت پرستی نازل نگردیده و بر هستی و وجود انسان تحمیل نشده است بلکه برخاسته از دل و زمینه غنی و حاصلخیز آئین های بت پرستی و فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی آنها می باشد، لذا این دو آئین که یکی از لحاظ قدمت تاریخی یعنی بت پرستی که قدیمی تر و دیگری یعنی یکتا پرستی که جدید تر و فرزند خوانده اولی می باشد، در پیشگاه بیکران خداوند متعال که هیچ چیز و هیچ کسی در خارج یا بیرون از آن نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته باشد، هردو هم سطح و هم ارزند و هیچکدام بر دیگری از هیچگونه ارجحیت و برتری برخوردار نبوده و نمی باشد و نخواهد بود. کلمه Hadj از دو بخش تشکیل شده است ؛ یکی Had با تلفظ حد و دیگری j با تلفظ ج مخفف جهل. لذا حج یعنی سرحد جهل و جهالت.
...
[مشاهده متن کامل]

به قول سعدی :
خر ایسا ( عیسی ) را گر به مکه برند
و چون باز آرند باز همان خر است.
حاجیان و هدایت کنندگان آنان در طول پیدایش این رسم تاکنون هنوز نمی دانند که در طی زیارت خانه کعبه چرا هفت بار دور آن باید بچرخند.

حِجّ ( به کسر حاء و تشدید جیم ) : در گویش عرب زبان های خوزستان به معنی �شب زنده داری� بویژه در شب عاشوراء و شب های قدر می باشد. بسیاری از ساکنان مناطق روستائی استان خوزستان، در شب عاشورای حسینی، پس از
...
[مشاهده متن کامل]
پایان مراسم عزاداری، از خوابیدن، خودداری می کنند وتا اذان صبح، به گفت و شنود یا جلسات دورهمی پرداخته، این شب زنده داری را �حِجّ� می نامند.

حَجّ آهنگ رفتن به سمت مقصود است وحِجّ در بجای آوردن بایدیها بدین منظور در هر بار و یا یکبار بنظر میرسد
هنج یا حج از حجر به معنی سنگ است و حاجی یعنی پرتاب کننده سنگ.
سنگ زدن به ابلیسک، نماد دیو خشکسالی ( اب لیس ) یا ابلیس است
دیدار
در پهلوی " هنج " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
هنجیدن = به حج رفتن
هنجی = حاجی

دلخوش از آنیم که حج می رویم
غافل از آنیم که کج می رویم
کعبه به دیدار خدا می رویم
او که همین جاست؛ کجا می رویم؟
حج به خدا جز به دل پاک نیست
شستن غم از دل غمناک نیست
دین که به تسبیح و سر و ریش نیست
...
[مشاهده متن کامل]

هرکه علی گفت که درویش نیست
صبح به صبح در پی مکر و فریب
شب همه شب گریه و امن یجیب

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس