حتمی

/hatmi/

    sure
    certain
    indispensable
    dead
    definite
    ineluctable
    necessary
    outright
    unmistakable

فارسی به انگلیسی

حتمی الاجراء
necessary or sure to be carried out, binding

حتمی الوقوع
inevitable, sure to happen, unavoidable

حتمی کردن
ensure

مترادف ها

very (صفت)
واقعی، حتمی، همان

all right (صفت)
صحیح، خیلی خوب، بسیار خوب، حتمی، فرخنده، بی عیب، موثق

imminent (صفت)
حتمی، قریب الوقوع

imperative (صفت)
حتمی، الزام اور، دستوری، امری

indispensable (صفت)
حتمی، ضروری، واجب، نا گزیر، لازم الاجراء، صرفنظر نکردنی، چاره نا پذیر

obligatory (صفت)
حتمی، الزام اور، واجب، لازم، لازم الاجراء، الزامی

categorical (صفت)
قیاسی، مطلق، قطعی، حتمی، قاطع، جزمی، بی شرط

cocksure (صفت)
حتمی، پر افاده، غره

categoric (صفت)
قیاسی، مطلق، قطعی، حتمی، قاطع، جزمی، بی شرط

پیشنهاد کاربران

شک را اگر ایرانی بدانیم
حتما = بیشک / بیگمان
حتما = چرا که نه
حتما = صد ( این اقا صد مشکل داره ) ( بطور حتم/قطع = بطور صد )
حتما = صد در صد
ناگزیر
علی التحقیق
محتوم
ین واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
وینیژی ( وینیژ از سنسکریت: وینیشچَیَ= حتم، یقین، قطع + پسوند «ی» )
سونیشی ( سونیش از سنسکریت: سونیشچیتَم = حتم، یقین، قطع + پسوند «ی» )
نیگْمی ( نیگم از سنسکریت: نیگَمَ = حتم، یقین، قطع + پسوند «ی» )
...
[مشاهده متن کامل]

پیوبی pyubi ( پیوب از کردی: پیوبِست = حتم، یقین، قطع + پسوند «ی» )

بپرس