حبوبات

/hobubAt/

    grains
    cereals
    cereal
    grain

مترادف ها

grain (اسم)
ذره، جو، خرده، شاخه، حالت، دانه، حبوبات، حبه، حب، غله، چنگال، رنگ، رگه، مشرب، دان، تفاله حبوبات، یک گندم معادل 0/0648 گرم

bean (اسم)
دانه، لوبیا، باقلا، حبوبات، حبه، چیز کم ارزش و جزئی

cereal (اسم)
حبوبات، غله، گیاهان گندمی

frijol (اسم)
حبوبات

پیشنهاد کاربران

حبوب جمع حب یعنی دانه گیاه و جمع آن که حبوب است به معنی دانه ها بنابراین الف و تا که به آن اضافه شده از لحاظ علمی نادرست است چرا که دوبار کلمه ای را جمع بسته ایم. اهل لغت و ادبیات نظر دهند لطفا
حبوبات: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
1 - بنشن bonshan
2 - ترشو tarshu ( اوستایی )
بنشن
Legume like:
Soybeans
Peanuts 🥜
Peas
Cereal like :
Chickpeas نخود
Kidneypeas لوبیا قرمز
Lentils عدس
Fava beans باقالی
Black beans
گیاهانی ماننند لوبیا و عدس و لپه و کوبیا سفید و قرمز و چیتی و ماش و . . . . . را حبوبات می نامند
اجتماعی ششم دبستان
لایک فراموش نشه
بنشن به جای حبوبات
Legume

بپرس