ای بسا قاضیِ حبر نیکخو _
وز گلو و رشوتی او زرد رو _
__ ( مثنوی معنوی )
وز گلو و رشوتی او زرد رو _
__ ( مثنوی معنوی )
حِبر : اثر مطلوب ، زینت و آثار شادمانی ، دانشمند ج احبار.
احبار از تحبرون گرفته شده و تحبرون از ماده حبر ( بر وزن فکر ) به معنی اثر مطلوب است ، و گاه به زینت و آثار شادمانی که در چهره ظاهر می شود نیز اطلاق شده ، و اگر به علماء احبار ( جمع حبر بر وزن ابر ) گفته می شود به خاطر آثاری است که از آنها در میان مجتمعات بشری باقی می ماند .
... [مشاهده متن کامل]
بر این اساس حبری رنگ به معنی رنگ شاد هم می باشد .
ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَجُکمْ تحْبرُونَ ( 70زخرف )
( به آنها خطاب می شود ) وارد بهشت شوید شما و همسرانتان در نهایت شادمانی .
احبار از تحبرون گرفته شده و تحبرون از ماده حبر ( بر وزن فکر ) به معنی اثر مطلوب است ، و گاه به زینت و آثار شادمانی که در چهره ظاهر می شود نیز اطلاق شده ، و اگر به علماء احبار ( جمع حبر بر وزن ابر ) گفته می شود به خاطر آثاری است که از آنها در میان مجتمعات بشری باقی می ماند .
... [مشاهده متن کامل]
بر این اساس حبری رنگ به معنی رنگ شاد هم می باشد .
ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَجُکمْ تحْبرُونَ ( 70زخرف )
( به آنها خطاب می شود ) وارد بهشت شوید شما و همسرانتان در نهایت شادمانی .
به علماء یهود یا مسیحی حبر می گویند
حبری رنگ =کبود رنگ