حب الائلgall of the tamariskحب الاثلgall of the tamariskحب الغارlaurel berry or berries, laurel - berryحب النیلblue water - lily seedsحب بزرگbolusحب جاهarrbitiousnessحب و بغضblas, likes and dislikesحب ولدlove of offspring
grain (اسم)ذره، جو، خرده، شاخه، حالت، دانه، حبوبات، حبه، حب، غله، چنگال، رنگ، رگه، مشرب، دان، تفاله حبوبات، یک گندم معادل 0/0648 گرمberry (اسم)دانه، حبه، توت، سته، حب، تخم ماهی، میوه توتیpill (اسم)دانه، حب، قرص، حب دارو
به معنی �عشق�معنی کلمه حب الوطن حب : دوستیالوطن: وطنحب الوطن :وطن دوستیحب در بربی به قرص گفته می شود وحبوب هم جمع قرص ها گوینددر زبان لری بختیاری به معنای قرص میباشدحَب=قرصحب و حبة به معنی دانه های خوراکی و غذائی است ، مثل گندم و جو و آنچه که قابل درو کردن است ولی گاهی به دانه های دیگر گیاهان نیز گفته می شود .《 پارسی را پاس بِداریم 》حُبّحُبّ به مینه یِ مِهرَبانی ، مِهروَرزی ، اِشغ ( عِشق ) دوستیبا دُرود به گُمان واژه ای پارسی ست که اَرَبیده گَشته وَ واژه هایی مانَندِ : حَبیب ، حَبیبه ، مُحِبّ ، مُحِبَّت ، مَحبوب ، مَحبوبه ، تَحبیب ، . . . اَز آن بَرساخته شُده اَند . ... [مشاهده متن کامل] شایَد اَز واژه یِ هو دَر پارسیِ باستان بَرگِرِفته شُده باشَدرَوَند دِگَرگَشت دَر پارسی :هو < هوب < خوبرَوَندِ دِگَرگَشت دَر اَرَبی : هو < هوب < هُب < حُب < حُبّبا سِپاسدوستی، دوست داشتن، عشقدوست داشتن، ، دوستدوست داشتنحب:[ اصطلاح طب سنتی ]آنچه در ثمر بارز و بی غلاف باشد مثل گندم و جو.به معنای دانه استمشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)+ عکس و لینک