assured
حاکی از بد سلیقگی
clumsy
inelegant
inelegant
حاکی از بلاغت
rhetorical
حاکی از بی حرمتی به مقدسات
profane
حاکی از پشیمانی
penitential
حاکی از پیشروی
on
حاکی از تسلیم
yielding, resigned
حاکی از تعجب
exclamation
حاکی از تقلای زیاد و بی بازده
labored
حاکی از تندرستی
healthy
حاکی از چیزی بودن
smack
حاکی از خشم
glaring
حاکی از خواب و خیال
fancy, faraway
حاکی از درد
pained
حاکی از زبردستی
wicked
حاکی از سلامتی
wholesome
حاکی از شلختگی
sloppy
حاکی از شک
hesitating, incredulous
حاکی از ضعف نفس
weak-minded
حاکی از لاس زنی
come-hither