extraterritoriality
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
حاکمیت. [ ک ِ می ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) حاکمی. عمل حاکم.
- حق حاکمیت ملی ؛ حقی که سازمان ملل برای هر ملتی شناخته و پذیرفته است ، و به موجب آن باید ملتها بر سرنوشت خود مسلط باشند و هیچ ملتی حق مداخله در تعیین سرنوشت ملت دیگر ندارد.
منبع. لغت نامه دهخدا
- حق حاکمیت ملی ؛ حقی که سازمان ملل برای هر ملتی شناخته و پذیرفته است ، و به موجب آن باید ملتها بر سرنوشت خود مسلط باشند و هیچ ملتی حق مداخله در تعیین سرنوشت ملت دیگر ندارد.
منبع. لغت نامه دهخدا
حکمرانی همه پیغمبرها در طول تاریخ به حکومت اسلامی الاهی محقق نشد چون پذیرفتن صدردرصدی مردم نبود.
درإستیعاب واستقبال فرمانروای ورهبری خلیفة الله آخرالزمان باید به صددرصدبرسد وإلّا لا!
درإستیعاب واستقبال فرمانروای ورهبری خلیفة الله آخرالزمان باید به صددرصدبرسد وإلّا لا!
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Governance
در دنیای ارزهای دیجیتال، حاکمیت به افراد یا سازمان هایی اطلاق می شود که دارای قدرت تصمیم گیری در مورد پروژه هستند.
در دنیای ارزهای دیجیتال، حاکمیت به افراد یا سازمان هایی اطلاق می شود که دارای قدرت تصمیم گیری در مورد پروژه هستند.
حاکمیت:[اصطلاح حقوق] قدرت سیاسی دولت که در دست حکومت می باشد.