معنیش حمایت کننده است که از القاب حضرت عباسه ( ع )
ظهیر. [ ظَ ] ( ع ص ، اِ ) هم پشت. مدد. یار. یاور. مددکار. ظِهرة. ظُهرة. پشتیوان. پشتیبان. یاریگر. کمک. ج ، ظُهَراء. ( مهذب الاسماء ) : و الملائکة بعد ذلک ظهیر. ( قرآن 4/66 ) .
بدان منگر ای خواجه گر ظاهری
... [مشاهده متن کامل]
نبینی همی مرد دین را ظهیر.
ناصرخسرو.
پشت احکام قران بود به شمشیر خدای
بهتر از تیغ سخن را نبود هیچ ظهیر.
ناصرخسرو.
نان پاره خویشتن بجستم
از شاه ، ظهیر دولت و داد.
مسعودسعد.
ظهیر ملّت و ملک و نصیر دولت و دین
به راستی و سزا بودش از خلیفه خطاب.
مسعودسعد.
عالم عادل مؤید مظفر منصور ظهیر سریر سلطنت و مشیر تدبیر مملکت. ( گلستان ) . || نیم روز. گرمگاه. ظهیرة. ظُهر. || دردپشت رسیده. مبتلی به پشت درد. || قوی پشت از شتر و جز آن : بعیر ظهیر؛شتر قوی ( مذکر و مؤنث در آن یکسان است ) .
پشت و پناه . [ پ ُ ت ُ پ َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مددکار. یاریگر. حامی . ظهیر. ثِمال . ( مهذب الاسماء ) :
بهر کار پشت و پناهم توئی
نماینده ٔ رای و راهم توئی .
فردوسی .
بیامد ترا کردپشت و پناه
... [مشاهده متن کامل]
کنون زو چه دیدی که بردت ز راه .
فردوسی .
که هستی تو پشت و پناه سپاه
ز تو برفرازند گردان کلاه .
فردوسی .
ای مرا سایه ٔ درگاه تو سرمایه ٔ عمر
وز بلاها و جفاهای جهان پشت و پناه .
فرخی .
از پرستیدن آن شاه که دست و دل اوست
جود را پشت و پناه و امن را یسر و یسار.
فرخی .
هرچند شها پشت و پناه ضعفائی
دانی که دعای ضعفا پشت و پناه است .
سوزنی .
سری که خلق جهان را دل است و پشت و پناه
امین دین اله است وسعد ملکت شاه .
سوزنی .
فتادگان جهان را سری و پشت و پناه
که خائفان جهان را پناه تست رجا.
ابوالعلاء گنجه ای .
ما را عجب از پشت و پناهی بود آن روز
کامروز کسی را نه پناهیم و نه پشتیم .
سعدی .
خدا پشت و پناهتان ؛ خدا پشت و پناه شما. دعائی است .
اسم من حامی هست حمایت از همه نه حمایت از اینو اون
از القاب مشهور حضرت ابوالفضل، �حامی الظعینه� که به معنی حامی زنان است.
در جوامع اروپایی به پیروان حام نسبت داده شده و از آن به سیاه برزنگی یادمیکنند hamitic
در صورتی که حامی یکی از سه نژاد سفید بوده ولی بدلیل شباهت چهره آنان به آفریقاییها به آنها نسبت داده شده
حامی : حامی ( عربی ) 1 - منسوب به حام پسر نوح، از اولاد حام؛ 2 - آن که پشتیبان و نگهبان کسی یا چیزی است، حمایت کننده، معین ، یاور ، یاریگر ، پشت و پناه ، طرفدار ، هوادار ، پشتیبان.
سرپرست
حامی ( اسپانسر ) Sponsor : [ اصطلاح بازار یابی ] فردی که معرف مستقیم یک توزیع کننده است و وظیفه ی هدایت و حمایت وی را دارد.
advocate
حمایت کننده از اموال
نگهبان
حمایت می شود
اتالیق
پناه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)