حالی

/hAli/

    explained
    coming to understand

فارسی به انگلیسی

حالی به حالی
trance

حالی به حالی شدن
to go to ecstasies, [n.] to have a funny feeling, to undergoan emotional change

حالی کردن
understand, communicate, intimation

حالی کردن با ایما و اشاره
gesture, intimate

مترادف ها

explained (صفت)
بیان شده، حالی

پیشنهاد کاربران

حالی =درزبان لکی به معانی متفاوت ومتعددی به کارمی رود
حالی =خالی
حالی =به هرحال ، بماند که ،
حالی =هنوز،
حالی=یک حال عرفانی ومعنوی به من مدهد این اشعارت .
حالی=حالی شدن ، فهمیدن ، متوجه شدن
...
[مشاهده متن کامل]

حالی=اکنون، الان
حالی =تابه حال ، تا به این لحظه
حالی =یک دم ، یک لحظه
حالی =احوال ، حال ووضعیت

همین دم، اکنون، این هنگامه: ( شماتت اعداءِ حالی برگزیدم ) ( نفثة المصدور ص ۱۶ )
ی نسبت با حال = زمان فعل اشخاص را گویند.
حالّی=حلیه یابنده، زیوردار

بپرس