حال

/hAl/

    now
    for the time being
    condition
    [n.] condition
    state
    circumstance
    natural disposition
    ecstasy
    [gram.] present tnse
    [adv.] now
    [adj.] due
    anymore
    circumstances
    expression
    present
    presently
    shape
    spirit
    way
    yet

فارسی به انگلیسی

حال شما چطور است
how is your health

حال ندارم
i do not feel well.

حال و حوصله
appetite

حال و هوا
flavor

حال که
now, now that, since

مترادف ها

circumstance (اسم)
پیش امد، شرح، امر، چگونگی، حال، شرایط محیط، تفصیل، اهمیت، روی داد

situation (اسم)
جا، وضع، حالت، موقعیت، وضعیت، حال، شغل، موقع

status (اسم)
وضع، حالت، موقعیت، پایه، مقام، وضعیت، حال، شان

pep (اسم)
چالاکی، نیرو، حال، بشاشت

condition (اسم)
شرط، حالت، وضعیت، چگونگی، حال، روزگار

self (اسم)
وضع، نفس، شخصیت، حالت، جنبه، حال، نفس خود

fettle (اسم)
یونجه، حالت، حال، نظم و ترتیب

health (اسم)
بهبودی، مزاج، حال، سلامت، سلامتی، تندرستی

state (اسم)
ایالت، حالت، چگونگی، حال، کشور، جمهوری، استان، دولت، کیفیت، دولتی حالت

mood (اسم)
حالت، مزاج، حال، مشرب، وجه، خاطر، حوصله، قلق

پیشنهاد کاربران

حال:چه، چه ای. چه گونه ای . چگونه ای.
واژه انگلیسی health از heal گرفته شده است و از واژه پارسی ( هال ) وام گرفته است!
واژه عربی "حال: چگونگی - تندرست" هم، از سرهم بندی اهلو ( هال ) پارسی گرفته شده است!
به مینوی ( معنای ) : درستی و سلامتی است!
...
[مشاهده متن کامل]

حالت چطوره؟ >>> تندرست ( دُرواخ ) هستی؟
.
در زمان کهن شاعران هم از این واژه به معنای آرامش، بهروزی و شکیبایی بهره می گرفتند:
ناصر خسرو قبادیانی:
دیر نپاید به یکی حال در/
این فلک جاهل بی خواب و هال
.
( ( واژه حال عربی است، اگه به معنای: اکنون، دم، لحظه باشد! ) )
( ( واژه "حل شدن کاری یا حله" هم پارسی است چون معنای چَنیم شدن و درستی می دهد و اگر به معنای سرهم و مخلوط کردن بدهد عربی می شود!
همچنین آن را با واژه "حِلّه" یکسان ندانید:
واژه عربی - امروزه شهری در عراق کنونی و بابِل کهن که کوروش بزرگ آن را گشود!
منزلگاه، کاروانسرا، رِباط، خانِقاه یا خانِگاه ) )
( ( آن را با واژه فرانسوی "هال" یکسان ندانید: پذیرایی، سَرسَرا ) )
.
شایسته است واژه " اهلو" را بدون ستیهندگی ( تعصب ) بخوانید، سپاسگزارم

منابع• https://abadis.ir/fatofa/اهلو/• https://abadis.ir/fatofa/درواخ/
بکاربردن واژه "دَم" به جای "لحظه، دقیقه، وقت، وهله" و "ایندم" به جای "حال، حالا، فعلا، الان" و "دَمَک" به جای "ثانیه" و "دَموِش، دَمویس" به جای "ساعت ( ابزار ) " و "بَردَم" به جای "ساعت ( زمان ) " و "دَمه" به جای "فُرصَت، زمان مُناسِب" .
...
[مشاهده متن کامل]

واژه "دَم" که برابر "لحظه، دقیقه، زمان، وقت، وهله" می باشد. "ایندم" هم برابر "این لحظه، الان، حالا، حال، فِعلا" است. "دَمَک" داری پیشوند "َک" کوچک کننده است و برابر "دقیقه کوچک، ثانیه" است.
"دَموِش، دَمویس" از دو بخش "دَم" و "وِش، ویس" ساخته شده اند. ما بن واژه ای داریم برابر "وِشتَن" در "نِوِشتن" که برابر "ثبت کردن" است.
بن کنونی آن هم "ویس" می باشد و هم "وِش". پس "دَموِش، دَمویس" برابر "ثبت کننده زمان، ثبت کننده لحظه" می باشد که همان "ساعت" است.
"بَردَم" از پیشوند "بَر" که ریخت دیگری از "اَبَر" است که برابر "بزرگ، زیاد" است. پس "بَردَم" برابر "دقیقه بزرگ، ساعت" است.
"دَمه" هم که گستردن ( =توضیح دادن ) ای ندارد.
بدرود!

now [n. ] condition, state, circumstance, natural disposition, ecstasy, [gram. ] present tnse, [adv. ] now, [adj. ] due, anymore, circumstances, expression, present, presently, shape, spirit
سلیم
حال: حال با هال تفاوت بسیار دارد، حال واژه ای اربی ست یعنی اکنون، سرگذشت.
ولی هال یعنی پیش ایوان کوچک که جایی برای نشستن و دورهم بودن خانواده ها و دوستان در خانه ست.
واژه حال
معادل ابجد 39
تعداد حروف 3
تلفظ hāl
نقش دستوری قید
ترکیب ( اسم ) [عربی]
مختصات ( اِفا. )
آواشناسی hAl
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی عمید
ما دنبال کدام حسینیه میگردیم تا حالمان خوب بشه؛ نه حال امام حسین ( علیه السلام ) .
حَالَ: مَنَعَ.
حائِل:مانع. حجاب.
. . .
"و حَال بینهما الموج فکان من المغرقین"

"و یسبّح الرعد بحمده و الملائکة من خیفته و یرسل الصواعق فیصیب بها من یشاء و هم یجادلون فی الله و هو شدید المحال"
...
[مشاهده متن کامل]


حال - یحیل - حیلة . . .
ادامه دارد. . .

حال که نوشتار درستش هال هست از پارسی به اربی رفته و هم خانواده health هستش ک به همین معنی حال در بندواژه حالت چجوره هست و در گذر زمان کمی دگرگون شده،
واژه hall به چم نشیمن به مکانی گفته می شود که یه عده جهت پذیرایی یا نشست دورهم میشینن پس در چه در پذیرایی و چه در باب گفت و شنود همگی به هال و جدیت میرسند یا سرکیف میشود پس سرحال شدن = به خود آمدن که کنایه از زمان کنونی را دارد
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان لاتین هم واژه in که در enter , intro و . . . میبینیم = اینتر شده یا اندر شده می باشد پس ان در اندر که همان اند در برابری میکند با امروز = اینروز و امسال = اینسال و میبینیم این یا آن اشاره به الان دارد که در زبان عربی بدان ال گزافه شده ( اضافه ) . همه اینا یه ریشه یکسان دارد پس الان . امسال ( ) این سال=ان سال=ام سال ) و ان در و . . . . . . . همگی به چم کنون هست
مکان را فارسی میداند چرا که مکان از م کان آمده و کان = خان = خانه = خانواده = ریشه = استقرار و . . . می باشد به واژه خانه بروید / پس کنان یا کنون در آشتی کنان و . . . . اشاره به مقرری و زمان یا مکان آشتی دارد از اینرو کنون و بهتر بگویم کنان را به اکنون یا مقرری فعلی چمیدند . چیزی که در این یا حال یا هال میبینیم یعنی به خود رسیدن و سرحال شدن

حال : ( درباره ی زمان ) اکنون، کنون، ایدر، اینک
حال : ( درباره چگونگی تن و روان ) گونه - - > حالت چطوره = چگونه ای؟ در برخی جاهای کشور �چونی؟�
حالت هم که همخانواده ی همین واژه است �گون� است. به واژه های �واژگون�، �گوناگون�، �نگون� درنگرید.
...
[مشاهده متن کامل]

اگر واژه های فارسی را واکاوی کنید از تکواژه های اندک می توان واژه های بسیاری را ساخت که همه یکنواخت و هماهنگ باشند تا کسی که یک واژه را برای نخستین بار می شنود بآسانی آن را درمی یابد.
چنین کاری در سرایندگی هم سودمند است. برای اینکه هم واژه ها همسنگ ( هم وزن ) خواهند بود و هم پساوند ( قافیه ) بسیار می شود. برای نوشته های دانشی هم برابرهای رساتری می توان ساخت که از برابرهای گرته برداری شده بسیار کارآمدتر باشند.

واژه حال پارسی است چون عربی آن می شودالآن واژه حال صد درصد پارسی است.
به زمان مابین گذشته و آینده حال می گویند.
۱. کیفیت چیزی . ۲ - زمان حاضر. ۳ - وضعیت جسمی یا روحی انسان
گون - سان
زمانه ٔ حال
در این موقع
جاوَر: به مینهء حال باشد. چنانکه اگر گویند: چه جاور داری ؟ مراد آن باشد که چه حال داری.
هال = آرامش و خوشی ( یک ویژگی درونی )
دلش گشت پر آتش از مهر زال
از او دور شد خورد و آرام و هال
یا
شب آمد پر اندیشه بنشست زال
به نادیده بر گشت بی خورد و هال
فردوسی
زال به رودابه دل باخته و هال خوشی ندارد و رودابه هم سپس به او دل می بندد و هالش دگرگون می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان های اروپایی = درود و سلام مانند ( Hello ) در انگلیسی و در واژه های دیگری چون heal ( خوب شدن، آرامش یافتن ) health ( تندرستی ) و. .
به معنای اکنون نیز بکار می رود= اکنون، کنون، این دم، این زمان، اینک، اینگاه، این آن

بسیاری از واژگانی که ما امروزه اونهارو بیگانه می پنداریم در اصل واژگان فارسی هستند که معرب شدن یا وارد زبان عربی شدن و در اون حل شدن واژگانی مثل قالب، نکته، جواب و. . . . . بعید نیست که با توجه به استدلال هایی که دوستان آوردن واژه ( حال ) فارسی باشه با این حساب باید اونرو به صورت ( هال ) نگاشت
...
[مشاهده متن کامل]

و بکار بردن این واژه در قالب جمع مکسر هم اشتباهه
باتشکر

حال # در جاهای گوناگون معنی های گوناگون دارد ، همانگونه که در بالا نوشته شده است ، یک کاربری واژه " حال " در جاهایی است که معنئ خوب و خوش یا وارونه آن بد و ناخوش ، توانا یا توانمند بودن یا وارونه آن ناتوان بودن کسی است و بیشتر پس از دیدار کسی و فرستادن درود بیان می گردد ، مانند : سلام حالتون خوبه ، حالتون چطوره ، که برابر پارسی آن را پیدا نکرده ام و برای جلوگیری از کاربرد واژه های عربی ، به واژه های زیر نگاهی کنیم :
...
[مشاهده متن کامل]

حالتون خوبه # خوب و خوش هستید # خوب و آروم هستید
حالتون چطوره # تندرستی و شادکامی تان چگونه است # توان و شادابی تان چگونه است

سه معنی دارد : ۱. لذت و کامجویی مثلا بودن در کنار همسر خود حال دارد یا خوردن غذاها و نوشیدنی های گوارا حال دارد و. . .
۲. بر لحظه ی اکنون دلالت دارد لحظه ای که نه در گذشته است نه در آینده همان حال است
...
[مشاهده متن کامل]

۳. کیفیت و اوضاع یک چیزی مثلا کیفیت حال انسان ممکن است خوب یا بد باشد یا اوضاع و حال سایر موارد

اگر برای ابراز حالت باشد می توان از واژه " روی " بهره برد ، مانند: در هر حال # بهر روی
برای واژه حال چندین برابر هست اگر از دید زمان بنگریم
باید واژه اکنون و کنون را بکار برد
اگر برای ابراز حالت باشد واژه جاور یا سان یا کنونه و فتن را بکار برد
حال و مُحال:
دکتر شفیعی کدکنی در مورد " حال و مُحال" در بیت زیر می نویسد : ( ( حال واردی است غیبی و الاهی که بدون دخالت سالک و بی اراده ی او ، بر وی مستولی می شود و صوفیان در تعریف آن گفته اند که حال ها همانند برق است که قبل و بعد آن دانسته نیست. و مُحال در این مورد کنایه از دعوی حالی است از کسانی که خود بهره از آن وارد غیبی و الهی ندارند، تخیلات و برساخته های ذهنی خود را حال می نامند، حال دروغین ، حال ِمصنوعی. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( ای نظام الدین و فخر ملت ای شیخ الشیوخ
چند ازین حال و محال و چند ازین هجر و وصال ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 403. )

حال
این واژه پارسی است و بهتر است به چهر " هال " نوشته شود و در پارسی واژه ی هالو گرچه در مینه زِشت به جا مانده و از سویی هم ریشه با واژه های اروپایی :
انگلیسی : hello
آلمانی : Hallo
اسپانیایی : Holla
...
[مشاهده متن کامل]

است که در دُرودگویی به کار می رود.
گمانه ای میگوید که این واژه با نام خداوند " آل " در پارینه روزگار رپت دارد که در سُخن سرایی پارسی نو آمده است که خودشناسی خدا شناسی است به این مینه که خدا یا آل را باید در درون جُست:
ما درون را بنگریم و " حال " را
نی برون را بنگریم و قال را
و بدین روند مینه درون را پیدا کرده است.

سهیل نظری
هومن دارد راست میگوید.
هومن اکنون دارد راست میگوید.
حال در گزاره زیر چه واژه ای را برایش باید جایگزین کرد؟
هومن در حال راستگویی است؟
فر کیانی ، به درستی گفتید و این را بنده در پیشنهادهای سلامت نوشتم و شما میتوانید این بند را به آن جا نیز بیفزایید.
واژه حال یا هال که در اِبارَت �حال شما چطور است؟� به کار میرود به مانای تندرستی سلامتی است که در انگلیسی کهن به شکل hāl ثبت شده و از آن لغت health به مانای تندرستی را به دست آورده اند. بدینسان روشن میشود
...
[مشاهده متن کامل]
که حال پرسیدن به مانای جویا شدن از سلامتی است و جمع بستن آن به شکل احوال درست نیست. آنتور که زبانشناسان لاتین میگویند لغت hāl همخانواده است با واژگان all وwhole که مانای آنها هر - همه - سالم - بی کم و کاست - کامل است.

هوای خوش
هوای سرخوشی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)

بپرس