حافظ:نگاهدار. نگاهدارنده.
لسان الغیب:زبان غیب. سخنگوی غیب. سخنگوی جهان غیب.
به زبان سنگسری
نگهبون negebone
پاسبون pasebone
از بِر az ber
خلی خاره شاعر اِیرون khely khareh shaer iron
غزل حافظ دریای بیکران بر هر پیمانه ای
هر که قدر درکش والا غزل حافظ بر او در دانه ای
... [مشاهده متن کامل]
رند وزاهد و عارف در درگاه حافظ گیرند درس
هر کس مست شود از غزل حافظ چون پروانه ای
غزل حافظ از عرش می تابد نور چون خورشید
نورش دل را جلا می برد یار را تا میخانه ای
غزل حافظ اساسش از غیب چون باران از سما
برکتش لاله و زنبق و شقایق بر هر کاشانه ای
ره میخانه و کعبه و معبد در غزل لسان غیب برعشق
تابان در دولت عشق با قلم چه شکر دانه ای
شعر وغزل حافظ کمال در کمال تا افق تابان
زین از شرق و غرب عالم نشر که حافظ هست فرزانه ای
فرزانگان شرق و غرب از شعر لسان غیب ساختن کاخ بلند
به قول فردوسی بزرگ که از باد و باران نیاید گزند
پارسی معرفت ودرک اشعار حافظ تا در فهم من حقیر
این خط خطی بر روز بزرگداشت حافظ که مهرش هست بر هر دل روشن ضمیر
🌹🌹🌹🌹🌹🌹💔
شهنامه نمود پهلوانی من است.
امثال و حکم ز نکته دانی من است.
خیام رباعی را یکی فرزانه است .
حافظ که نشان رازخوانی من است .
شهرام.
حاَفظ
حافظ نگه دار
عاصم. [ ص ِ ] ( ع ص ) بازدارنده. ( غیاث اللغات ) . منعکننده. ( از اقرب الموارد ) . نگاه دارنده. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . حفظکننده. ( از اقرب الموارد ) :
گفت من رفتم بر آن کوه بلند
عاصم است آن که مرا از هر گزند.
مولوی.
شاید در پشت پرده ظاهری این لقب یعنی حافظ دو راز نهفته باشند که تاکنون توسط حافظ پژوهان کشف نگردیده اند. تلفظ ریشه ای پیشوند Haf شاید در اصل هاف نبوده باشد بلکه هَف یعنی مخفف عدد هفت و در پسوند ez حرف لاتین e نشانه کسره و z با تلفظ ز مخفف زندگی. طبق این تفسیر احتمال دارد که واژه هافز در اصل و ریشه ( یعنی از دیدگاه خود حافظ ) به معنای هفت زندگی یا زندگانی های هفتگانه هر فرد انسانی بوده باشد. اگر پسوند z را با s عوض کنیم و این لقب را به شکل هافِس در آوریم، آنگاه به معنای پیام هفت سین خواهیم رسید که در پشت پرده ظاهر رنگین و مجلل و باشکوه مراسم چیدن سفره یا میز هفت سین بهنگام بر پایی جشن باستانی عید نوروز دست خواهیم یافت که مساوی با هفت سبزی خوردنی و یا داشتنی نمی باشد بلکه هفت سامان یا نظم کیهانی. اما معلوم نیست که آیا خود شمس الدین یا خورشید دین به این راز و پیام های پیران دَیر مُخان یا مُغان ( مُخان کُلگرا لقب پیشوایان دینی قوم فارسی زبان ایلام و مخترع یکی از خطوط میخی سه گانه و مُغان لقب پیشوایان دینی اقوام ماد که اقتباسی از مُخان ایلامیان می باشد ) پی برده است؟ پاسخگویی به این سوال به عهده حافظ شناسان می باشد. آیا در سراسر دیوان حافظ اشار اتی مستقیم یا غیر مستقیم به پیام هفت سین و پیام خویدوده شده است یانه ؟
... [مشاهده متن کامل]
این حقیر بر این باورم و ایمان دارم که حافظ دوباره باز خواهد گشت و دیوان خودرا دوباره از نو در سطحی برتر و کمال یافته تر از حالت فعلی خواهد سرود و آنهم نه صد سال یا هزار و یک سال یا یک میلیون و یا یک میلیارد سال دیگر بلکه پس از گذشت یک فاصله زمانی برابر با هفت بار طول عمر کلی کیهان یعنی هفت برابر فاصله زمانی بین دو وحدت دمایی و وقوع دو مه بانگ متوالی. به عنوان مثال و اگر به فرض طول عمر کلی کیهان برابر با 90 میلیارد سال شمسی ( نه سال قمری ) باشد، آنگاه حافظ پس از طی 630 میلیارد سال دیگر در شیراز دوباره در یک مرتبه و با یک درجه تکاملی برتر از مرتبه و درجه تکاملی فعلی، از مادر متولد خواهد گشت و میلاد او موجبات خوشحالی والدین را فراهم خواهد نمود . در این زمینه شاید توجه به یک نکته بسیار مهم ، مفید باشد و آن اینکه این فاصله زمانی فقط از دیدگاه بیدار زندگان بسیار طولانی به نظر می رسد، اما از دیدگاه خوابیده مردگان یا اموات بیشتر از یک ثانیه طول نمی کشد. زیرا پس از مرگ مکانیزم درک گذر زمان بطور کامل مختل می گردد و لذا چه میلیارد بتوان میلیارد سال بگذرند و چه یک ثانیه ، هردو با هم برابر خواهند بود. نه برابر بطور واقعی بلکه از دیدگاه خوابیده اموات. یک نکته مهم دیگر هم شاید مفید باشد که آنرا به یاد سپرد و آن اینکه هر فرد انسانی پس از مرگ، علاوه بر خواب ژرف مرگ، بطور همزمان و به موازات آن از حیات یا زندگی رویائی در سطح کمال ایده خوبی و زیبایی بهشتی در بین کلیه گذشتگان و آیندگان زمینی خویش برخوردار خواهد گردید و طول آن زندگی رویائی دقیقا برابر خواهد بود با طول خواب ژرف و شیرین مرگ، یعنی هفت برابر طول عمر کلی کیهان.
در پایان : چه خوش گفته است خردمند دانا :
همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز ز مادر نزائیده اند.
در طول سفر مقطعیِ نزولی و صعودی بین مبداء و معاد هرکدام از ما افراد انسانی تنها دو بار و سه بار و چند بار دوباره متولد نمی شویم بلکه 2 تقسیم بر 7 ضربدر 10 بتوان 26 بار یا دفعه.
البته مسئولیت حقیقت داشتن و یا نداشتن این محاسبات گردن هاتف غیبیِ حافظ می باشد.
این دیوان قال و قیل کنان نشتسته اند بر تخت و بر سفره خان/ لاکن درنیافته اند تاکنون پیام هفت سین زِ جانِ جانان/
خویدوده پیام پیر مغان نه با تفسیر رفت و آمد با محرمان نثارشان/
هی هی خود تو ده تائی معنای اصلی آن پیشکشِ تک تکِ شان.
حافظا بیا و پیاله بیاور و شراب بریز و ساغر بچرخان
تا شاید فراموشم گردد آنی حال و هوای این دیوان
زِنیدن: محافظت کردن
زِنوَر: حافظ، محافظ
زِنش: محافظت
در فارسی میانه
Zēnēnīdan : محافظت کردن، look after، preserve
Zēnhār : محافظت، protection
Zēn : زره، محافظ، سلاح، weapon، armor
Zēnig : مسلح، armed
Zēndān : زندان، prison
پی رس: فرهنگ پهلوی مکنزی
حافظ یعنی قدرت حصار الهی
آتشی از نور که هیچ کس به اون حد نخواهد رسید
بایگان. . بر دار. . نگاهدار . .
نگهدارند
بطورکلی به معنای مراقب، ولی ما شاعری نیز داریم که در شیراز زندگی میکرده و آثاری ارزشمند به جا گذاشته که نام اثرش دیوان حافظ است.
یک شاعر که در شیراز زندگی میکرده و الان دیوان حافظ داریم
نگه دارنده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)