دولتمند، پر پشت، فاخر، با شکوه، نفیس، حاصلخیز، بانوا، گرانبها، غنی، توانگر، زیاده چرب یا شیرین
fertile(صفت)
پربرکت، بارور، حاصلخیز، برومند، پرثمر
fecund(صفت)
بارور، حاصلخیز، برومند، پرثمر، پراثر
prolific(صفت)
فراوان، نیرومند، بارور، حاصلخیز، زایا، پرزا
پیشنهاد کاربران
بارخیز، بارور و نیز بارآور
حاصلخیز: حاصل واژه ای عربی و خیز پارسی است؛ جایگزین این ترکیب، اینهاست: بارور bārvar ( دری ) خوشبار xoshbār ( خراسانی ) کرشیا karshyā ( اوستایی: karshya ) آزبر āzbar ( سغدی: آذبری āżbari )
برومند بی حاصل
فرآورد در کنار برابرهای �پربار� و �باروَر�، همچنین: �فرآورد� بجای آمیخته واژه های �حاصلخیزی� و حاصلخیز� می توان به ترتیب از واژه های �فرآوردگی� و �فرآورد� سود جست. برگرفته از پی نوشتِ نوشتاری در پیوند زیر: ... [مشاهده متن کامل]
ب. الف. بزرگمهر ۱۴ تیر ماه ۱۳۹۵ https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/07/blog - post_4. html