he met with an accident.
حادثه
/hAdese/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
تصادف، حادثه، پیش امد، اصول صرف و نحو
تصادف، حادثه، پیش امد، سانحه، اتفاق، واقعه ناگوار، پا، تصادف اتومبیل، مصیبت ناگهانی، صفت، صرف، عارضه، شیی ء
تصادف، حادثه، تصادف اتومبیل، مصیبت ناگهانی، تلافی، روی داد، واقعه، حتمی وابسته
حادثه، پیش امد، سانحه، اتفاق، عارضه، سرگذشت، روی داد، واقعه
حادثه، ماجرا، مخاطره، سرگذشت، تجارت مخاطره امیز
حادثه، اتفاق، جا، حالت، صندوق، جلد، جعبه، محفظه، قالب، مورد، پرونده، قضیه، قاب، وضعیت، دعوی، پوسته، غلاف، مرافعه، نیام
حادثه، عارضه، نمود، تجلی، پدیده، اثر طبیعی
تصادف، حادثه، اتفاق، شانس، قضا و قدر، اقبال
پیشنهاد کاربران
🇮🇷 واژه ی برنهاده: بدآمد 🇮🇷
تجربه جدید و نو
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم
حافظ
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم
حافظ
بدبیاری
بدآمد
ناگواری
پیشامد
بدآمد
ناگواری
پیشامد
حادِثه
دُشکامی ، بَدکامی
دُشامَد ، بَدآمَد
اُفتاد ، اُفته
دُشکامی ، بَدکامی
دُشامَد ، بَدآمَد
اُفتاد ، اُفته
اتفاق ناگوار
رویداد - ماجرا - آسیب - اتفاق
حادثه ( Accident )
:[اصطلاح بیمه]هر واقعه ناگهانی که بر اثر یک عامل خارجی بدون قصد و اراده بیمه گذار بروز کرده و منجر به زیان بدنی یا مالی می شود .
:[اصطلاح بیمه]هر واقعه ناگهانی که بر اثر یک عامل خارجی بدون قصد و اراده بیمه گذار بروز کرده و منجر به زیان بدنی یا مالی می شود .
اتفاق اسیب
حادثه یعنی اتفاق
بلا
آسیب
هم خانواده، :حادث، حوادث
حادثه ( بکسر دال ) : مؤنث حادث ، تازه ، نو ، نورسیده ، پیش آمد تازه ، واقعه ، آسیب و بلا ، حادثات و حوادث جمع.
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: اَپیات ( اوستایی: اَپَ یَئیتی ) ، پَرماد ( سنسکریت: پَرمادَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)