حاجب

/hAjeb/

    porter
    chamberlain
    doorkeeper
    curtain
    eyebrow

فارسی به انگلیسی

حاجب ماورا
opa que

مترادف ها

chamberlain (اسم)
پیشکار، ناظر، حاجب، رئیس خلوت

porter (اسم)
ابجو، باربر، حامل، حمال، حاجب، دربان، آبجو پورتر، ناقل امراض

curtain (اسم)
مانع، پرده، دیوار، حاجب، حجاب، جدار

eyebrow (اسم)
خط ابرو، اب رو، حاجب، گچبری هلالی بالای پنجره

doorkeeper (اسم)
حاجب، دربان، دربازکن

پیشنهاد کاربران

�حاجب� در لغت به معناى مانع است و در اصطلاح فقهی به کسی میگویند که مانع ارث بردن کسی یا گروهی شود مثل طبقه اوّل ارث نسبت به طبقه دوم ( حجب حرمانی ) و یا مانع از سهم کامل ارث بردن شود مثل فرزند نسبت به مادر که از ثلث به سدس تنزّل مىیدهد ( حجب نقصانی ) .
چاوش
پرده دار

بپرس