stymie
حائل
/hA~el/
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
ایست، مانع، حائل، توقف، تکیه، نقطه اتکاء، توقفگاه، عصاء
سپر، حائل، میانگیر، فنر، استفاده از میانگیر، ضربت خور، ضرب خور
بادگیر، حائل، گنبد روزنه دار، برای روشنایی یا دودکش، دودکش بخاری، منفذ دودکش
بادگیر، حائل، گنبد روزنه دار، برای روشنایی یا دودکش، دودکش بخاری، منفذ دودکش
پناه، نگهدار، حائل، پاسبان، محافظ، مستحفظ، احتیاط، نگهبان، گارد، پاسدار، پاس، نرده روی عرشه کشتی، نرده حفاظتی، نگهداری و دفاع کردن از
مانع، حصار، سد، حائل، نرده یا مانع عبور دشمن
حائل
پشتیبان، حائل، پایه، شمع پشتیبان دیوار
تیر، نگهدار، حائل، پایه، شمع، سایبان یا چادر جلو مغازه
حائل، پرده، تابوت محتوی مرده، پارچه ضخیم روی تابوت یا قبر
حائل، ظرف لبه بلند
حائل، دیافراگم، پشت پنجره، پشت دری
حائل، نگاهدار، کسی یا چیزی که توقف میکند
پیشنهاد کاربران
مانع و جدا کننده دو چیز مانند دیوار
مانع و جدا کننده دو چیز، حیوان و یا زنی نازا که حامله نیست.
دیوار. حصار . نرده حفاظ
جمعش = حوائل
جداکننده
میاندار/میان دار