جیم شدن


    elude
    slide
    slip
    sneak
    blow
    scarper
    vamoose
    skedaddle
    to sneak out

مترادف ها

nip (فعل)
کش رفتن، گاز گرفتن، جوانه زدن، صدمه زدن، جیم شدن، به باد انتقاد گرفتن، در اثر سرما بی حس شدن

pop off (فعل)
مردن، ترکیدن، جیم شدن، ناگهان ناپدید شدن

guy (فعل)
استهزاء کردن، جیم شدن، با طناب نگه داشتن، با تمثال نمایش دادن

french leave (فعل)
جیم شدن

scram (فعل)
فرار کردن، گریختن، جیم شدن، فوری رفتن، به سرعت دور شدن

پیشنهاد کاربران

یواشکی از جایی بیرون رفتن
راه گریز گرفتن ؛ گریختن. روی بگریز نهادن. فرار کردن. ره فرار گزیدن :
جفاپیشه گستهم و بندوی تیز
گرفتند از آن کاخ راه گریز.
فردوسی.
To duck out of somewhere
قاچاق شدن= در رفتن ( گویش تهرانی )
Abscond; Slip away; Sneak away
جیم شدن : آهسته از مجلس بیرون رفتن ( گویش جهرمی )
جیم شدن : [عامیانه، کنایه ] بدون سر و صدا فرار کردن.
به معنی در رفتن است
فرار کردن. . .
جیم شدن/اززیرکاری دررفتن
Weasel out
Even though they had signed a contract, they tried to weasel out of it later
بااینکه قرار داد امضا کرده بودن، بعدش سعی کردن بزنن زیرش/جیم شن/ بپیچونن

بپرس