ریشه واژه ی �جیغ� را از منظر زبان های باستانی مثل اوستایی، پهلوی و سانسکریت بررسی کنیم. بیایید قدم به قدم تحلیل کنیم:
- - -
1. واژه ی �جیغ� در فارسی معاصر
معنی: فریاد بلند، ناله یا صدای شدید ناشی از ترس، درد، اعتراض.
... [مشاهده متن کامل]
صورت: /dʒiːɣ/ ( جیغ ) .
ویژگی: در فارسی نو ( از دوره ی متأخر ) ظاهر شده و در متون کهن فارسی مثل شاهنامه یا متون قرن ۴–۶ هجری دیده نمی شود.
- - -
2. بررسی ریشه ی اوستایی
در اوستایی واژه ای با ریشه ی zīg - وجود دارد.
بن zīg - در اوستایی به معنای �صدا کردن، فریاد زدن� آمده است.
📌 نمونه:
اوستایی: zīgā - = فریاد، بانگ.
🔹 تغییرات واجی:
z → j ( تبدیل /z/ اوستایی به /d͡ʒ/ در فارسی نمونه های دیگری هم دارد ) .
ī → ī ( حفظ شده ) .
γ → gh ( حفظ شده به صورت ق/غ در فارسی ) .
👉 پس تحول: zīgā - → jīg → �جیغ�.
- - -
3. بررسی ریشه ی پهلوی
در پهلوی میانه ( فارسی میانه، سده های ۳–۷ میلادی ) :
واژه ی zīg به معنی �فریاد، صدا، بانگ� ثبت شده است.
📌 نمونه در فرهنگ پهلوی:
MacKenzie, A Concise Pahlavi Dictionary ( 1971 ) : zīg = cry, shout.
👉 این شکل واسطه ی مستقیم ورود به فارسی نو است.
- - -
4. بررسی ریشه ی سانسکریت
در سانسکریت ریشه های هم معنی وجود دارند:
√jigh / jihvā ( जिघ, जिह्वा ) → بانگ، صدا، زبان ( به عنوان ابزار صدا ) .
همچنین jhāṭ و kṣep با معنای فریاد/بانگ دیده می شوند.
📌 نزدیکی بیشتر با:
jighā - ( जिघा ) = فریاد زدن، جیغ کشیدن.
👉 هم ریشه با اوستایی zīg - در چارچوب ریشه ی هندواروپایی g̑eig - به معنای �بانگ زدن، جیغ کشیدن� دانسته شده است.
- - -
5. نتیجه گیری
�جیغ� واژه ای ریشه دار در زبان های ایرانی باستان است.
مسیر تحول به صورت زیر بازسازی می شود:
ریشه ی هندواروپایی *g̑eig - = فریاد، صدا
↓
اوستایی: zīgā - = فریاد، صدا
↓
پهلوی: zīg = فریاد
↓
فارسی نو: جیغ = فریاد بلند
بنابراین �جیغ� یک وام واژه ی نو نیست، بلکه میراث مستقیم زبان های ایرانی باستان است که معنا و صورتش را تقریباً بدون تغییر اساسی حفظ کرده است.
- - -
منابع معتبر
1. Bartholomae, Christian. Altiranisches W�rterbuch. Strassburg, 1904. ( مدخل zīg - )
2. MacKenzie, D. N. A Concise Pahlavi Dictionary. Oxford University Press, 1971. ( مدخل zīg )
3. Mayrhofer, Manfred. Etymologisches W�rterbuch des Altindoarischen ( EWA ) . Heidelberg, 1992–2001. ( مدخل jigh - )
4. Kent, Roland G. Old Persian: Grammar, Texts, Lexicon. 1953.
5. Lubotsky, Alexander. Indo - Iranian Etymological Dictionary ( IIED ) . Leiden University.
- - -
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی جیغ از ریشه ی واژه ی جیک فارسی هست خود واژه جیک از ریشه ی واژه ی چیک واژه ی فارسی هست واژه ی چیک واژه از ریشه ی واژه ی چی و ک فارسی هست به گفت کتاب فرهنگ واژه های اوستا واژه ی چی از ریشه ی واژه ی چیدن فارسی هست
... [مشاهده متن کامل]
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
جیغ کلمه ای تورکی است به معنی غوغا در دیوان الغات تورک امده است چیغیرماق هم به معنی جیغ زدن و داد زدن در تورکی می باشد که ریشه ان چیغیر بوده و به صورت جیغ وارد فارسی شده به همین خاطر با فعل کمکی به کار می رود
دوست عزیزم، ۱۲۳٤ شما چون کـــوردنیستید نمیدانیدکە وژەی قشقرق یک واژەی مرکب زبان کـــوردی است کە ازدوبخش قیژە وقڕە ترکیب شدە است، قیژە بەمعنای دادوفریاد باصدای بلنداست و ( قڕە ) بەمعنای سروصدای زیاداست وجیغ زدن وبرپا کردن هوو وجنجال است بەهمین سبب ما زاغچە را بەسبب داد وفریادها وجنجال کردهایش درزبان کـــوردی قشقەڕه مینامیم. قشقره
... [مشاهده متن کامل]
= قیژە قڕە.
جیغ به طور حتم بر گرفته از واژه ی چیغیرماق ترکی هست ، به معنی فریاد زدن و معادل دری آن فریاد زدن هست ، نمیدونم چرا یه عده کارشون اینه زیر این پست به هر روش ممکن ، حتی با زیر سوال بردن منطق و عقل و شعور
... [مشاهده متن کامل] همه ی واژگانو ربط بدن به زبان دری ، با ساختن لغات ناشناس و ربطش دادن به دنیای باستان و کم و زیاد کردن حروف و . . . . ، ولی خوشبختانه تشخیص کلمات ترکی وارد شده به دری کار سختی نیست ، چون کلمات ترکی یه شکل و شمایل و آهنگ خاصی دارن
آقا وحید سلجوقیان که هیچی عثمانی هاهم زبان درباریشون فارسی بوده، برو مینیاتوری های عثمانی هارو ببین به چه زبانی نوشته 😉
جیغ یک کلمهء ایرانی هست و در زبانهای فارسی و هندی و اردو و پشتو و پنجابی ( زبانهای هندو ایرانی ) که بیش از یک میلیارد نفوس می باشند همین کلمه استفاده می شود اما برابر و معادل آن در زبان اورالتایی از جمله
... [مشاهده متن کامل] تورکی و صد البته در مغولی به این عمل و کلمه "قشقرق" می گویند. این را همه می دانند من نمیدانم چرا برخی برای تورک نمودن یک کلمه، دیوان و داستان تهیه می کنند. من هیچوقت نمی گویم که قشقرق کلمه ای ایرانی است ولی صد از صد جیغ یک کلمهء ایرانی شرقی است اگر در تورکی استانبولی بکار می رود بخاطر اینست که کلمات مشترک بسیاری با زبان فارسی دارد در تورکیه به این کلمه چیغ می گویند. من پانزده سال پیش همکار بازنشسته ای از کشور تورکیه در یک کارخانه داشتم که مادرش معلم دوران زبان عثمانی بود به نقل از مادرش به من گفت زبان عثمانی و فارسی یکی بودند تنها در افعال با هم فرق داشتند. کمال آتاتورک همه چیز را تغییر داد و پیشتر از دوران عثمانی یعنی در دوران سلجوقیان روم، زبان دربار و بازار و دیوان و مجلس و مکتب همه و همه فارسی بوده تنها زبان مسجد عربی بوده است. فکر کنم همین اندازه بس است . کلماتی مانند دریغ - جیغ - بغل ( آخوش ) - ارمغان ( نیشان ) - نغمه - سراغ ( سوراخ ) - پیغام ( پیام ) - پیغمبر ( پیامبر ) - فغان و بسیاری دیگر در زبان سغدی بکار می رفته چونکه زبان سغدی زبانی " غین دوست" بوده مانند زبان تورکی که " قاف دوست" است.
در مورد رنگloud
garish
scream
Striking
از فعل ترکی chıkmak به معنی خارج شدن ، در آمدن و. . . گرفته شده که در ارتباط با صدا نیز کاربرددارد.
از آن مشتق chıkık ( چئکئک ) به دست می آید که در ارتباط با صدا به معنی" صدای درآمده ( بلند یا کوتاه و. . ) "می باشد
... [مشاهده متن کامل]
از آن مشتقات زیر شکل گرفته :
- chıkkır یا chıqqır ( چئققئر ) = صدا ، صدای کوتاه و بریده ، صدای ضعیف و بریده بریده ( فرد یا شخص )
- chıqqıldamaq ( چئققئلداماق ) = صدا کردن ، صدا کوتاه و بریده دادن ،
- chıkkırtı یا chıqqıltı ( چئققئلتئ ) = صدای بریده و کوتاه ایجاد شده که از چیزی یا شی به گوش می رسد و. . .
و. . . .
شکل chıkık ( چئکئک ) با تغییر در تلفظ به شکل chıkığ ( چئکئغ ) و سپس chığığ ( چئغئغ ) در نهایت با کاهش و حذف تلفظ "ğ =غین " میانی به شکل " chıığ" ( چئئغ ) و در نهایت "chığ" ( چئغ ) درآمده که این شکل برای اشاره به صدای بلند استفاده می شود و به شکل "چیغ" و "جیغ" وارد گویش های زبان فارسی شده است.
از " chıgh" ( چئغ ) مشتقات زیر به دست می آید:
- چئغئرماق = فریاد کشیدن ، داد زدن ،
- چئغرتئ = فریاد ، داد
- چئغلئک = صدای بلند ، فریاد ، داد
- چئغلاشماق = تبدیل صدا به صدای بلند یا داد و فریاد ، تشدید شدن صدا
- چئغلام = صدای تشدید شونده ، صدایی که از حالت عادی شروع شده و تدریجا افزایش می یابد تا حدی که به سطحی آزار دهنده و حتی آسیب زننده برسد
- چئغلاز = صدای بسیار بلند ، فراصوت ، صدایی که فراتر از دایره شنوایی بوده و با گوش شنیده نمی شود
و. . .
دیگر مشتق به دست آمده از "چئع" مشتق " chığın " ( چئغین ) می باشد که با درون فرسایی در تلفظ به شکل "chın" ( چئن ) در آمده که به معنی صدای پخش شده و طنین انداز شده می باشد
مشتقات از "چئن" :
- چئنلانماق = طنین انداز شدن ، پخش و انعکاس دار شدن صدا ،
- چئنلئک = صدای طنین انداز شده
- چئنلاملئ = دارای طنین انداز شوندگی قابل توجه ،
- چئنلام = طنین اندازی صدا ، صدای طنین دار ،
- چئنلاق = طنین دار ، طنین انداز ،
- چئنلامساماق = پژواک سنجی کردن ،
- چئنلاشئم = طنین انداز شدن جمعی و متداخل چندین صدا در یک محیط ،
- چئنلاموز = طنین صدا در محیط پیرامون
- چئنلاتماق = به طنین انداختن صدا ، طنین دار کردن ،
- چئنگ = نوعی ابزار موسیقی ایجاد اصوات طنین دار ،
و. . . .
Lurid
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)