جیب

/jib/

    pocketful
    pocket
    sine
    opening in the collar

فارسی به انگلیسی

جیب اریب وبی در
slash pocket

جیب بر
light-fingered, pickpocket, diver

جیب بغل
breast pocket

جیب تمام
cosine

جیب زن
mugger

جیب شکافی
slash pocket

جیب ها را گشتن
search

جیب و ظل
antilogarithm

مترادف ها

collar (اسم)
گردن بند، طوق، یقه، گریبان، یخه، جیب

pocket (اسم)
جیب، پاکت، کیسه هوایی، تشکیل کیسه در بدن

sinus (اسم)
کیسه، حفره، گودال، جیب، ناسور، معصره، درون حفره های پیشانی و گونه ها

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی جیب از ریشه واژه ی چیپ فارسی هست خود واژه ی چیپ از ریشه ی واژه ی چی و پ فارسی هست خود واژه ی چی از ریشه ی واژه ی چیدن فارسی هست که به شکل جیب وارد عربی شده
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

جیبجیبجیبجیب
جَیْب: به کناره های بدن جَیْب گفته می شود. خداوند در حق موسی نبی می فرماید: وَأَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ. جَیب پهلوها هستند که از طرفین دیده می شود. جیب از جَیْب است چون جیب شلوار و کت در پهلوهای آن
...
[مشاهده متن کامل]
قرار دارد و کسی بر روی زانو جیب نمی دوزد. "وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ" خطاب به زنان است یعنی کامل بپوشانید اندامهای خمار آفرین برای مردان و پهلوهایتان را ( با پوشیدن لباس های گشاد )

از اصطلاحات ریاضی ( جبر ) دوره خیام
برابر انگلیسیSin سینوس - نسبت یک ضلع مثلث قائم الزاویه ( ضلع کوچکتر ) به وتر ( مثلثات امروز )
واژه جیب
معادل ابجد 15
تعداد حروف 3
تلفظ jib
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: جَیب]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی jib
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی عمید
گفت: کمی از حقایق را که در جیبت گذاشتی به من بده.
گفتم: جیبم ته نداره!
آن حقایق را باید خودت از اوّل کشف کنید.
جیب
می توان به چهر " گیپ " هم به کار بُرد.
کارواژه ی آن : گیپیدن ، گیپاندن
جیب
اسل این واژه پارسی و مانند بسیاری به سورشِ وامواژه در زبان اربی درآمده است .
لفز یا تلفظ پارسی آن " گیب " است و همریشه با :
انگلیسی : give
آلمانی : geben : geb - en
می تواند به مینش کیسه یا توشه یا همیان بوده باشد که از توی آن چیزی را بیرون می آوردند و به کَسی می دادند و یا وارون آن .
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان های اروپایی مینه " دادن" و در زبان پارسی و اَرَبی مینه ی کیس یا کیسه یا توشه یا همیان یافته است.

دست به جیب کردن
از جیب خودم دادم تا خانه ی علی را تعمیر کنند
یقه - بالاترین قسمت پیراهن
مثال:کنم از جیب نظر تا دامن چه عزیزی که نکردی بامن
گریبان، یقه
" جیب" با تلفظ/geib/یا /gaib/، واژه ی عربی هست . 🇮🇶
این کلمه دومعنی دارد :1️⃣ گریبان ، یقه، یخه[ی لباس]👔.
2️⃣سینه ، قلب ، دل❤. 🤔جمع مکسر یا شکسته شده یا
تکسیر این کلمه با هر دو تلفظ ذکر شده ، جیوب می باشد .
...
[مشاهده متن کامل]

"جیب" باتلفظ /gib/ ، هم یک واژه ی عربی هست . این کلمه
با تلفظ ذکر شده ، فقط 1معنی دارد :کیسه ای که به لباس
می دوزند . 🧐جمع مکسر یا شکسته شده یا تکسیر این کلمه با
تلفظ ذکر شده "جیاب " می باشد . 🥼
مثال: جیب ( با تلفظ /gib/ :کیسه ای که به لباس می دوزند . )
پر از پول ، نیازمندجیب ( باتلفظ/geib/یا /gaib/:دل، قلب )
تهی از هر گونه احساس وعاطفه ای است . 💰🖤.

انواع جیب ( اصطلاح خیاطی ) : جیب رویی، جیب داخل درز پهلو، جیب هایی که روی بدنه چاک زده و دوخته می شود. جیب های تزیونی، جیب لبه دار، جیب مغزی، جیب راست، جیب آستردار، جیب کاپشن، فتلتاب.
( در گویش مردم شهر سیریز ) کیسه گویند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)