جیب ؛ روند تغییر ریخت آوایی و نگارشی این کلیدواژه در آبراه سیال مفاهیم حروف و کلمات از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات با یک مفهوم مشترک در ابعاد کاربردی مختلف با ساختمان های متفاوت از کلمات بدینصورت قابل تبیین می باشد ؛
... [مشاهده متن کامل]
جیب ، چیب ، چیپ
یعنی فضایی یا مکانی برای چپوندن یا چَپاندن
اگر بخواهیم این مصدر و این بن واژه را از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات بررسی کنیم کلمات بسیار زیادی قابل مشاهده است
چپاول ؛ چاپیدن
چَپَن ؛ چکش مخصوص جوشکاری برای چاپیدن گِل جوش از روی قطعه ی جوشکاری شده.
چُپُق ؛ لوله ای برای چاپیدن و چپوندن دود دخانیات
جوب ؛ مرتبط با کلمه ی چوب به معنی کانال هدایت سیالی که از جایی چاپیده شده به جایی که چپونده می شود.
چاپار ؛ متصدی یا شخصی که چیزی را از جایی می چاپد و به جایی می چپاند.
چابک ؛ سرعت عمل در چاپیدن و چپوندن
ژاپن ؛ مکان چاپیدن و چپوندن نور خورشید
جبال ؛ به معنی بخشنده یا کوهی که واسط چرخه ی میعان برای چاپیدن و چپوندن می باشد.
چاپ ؛ عمل چاپیدن یک تصویر از چیزی بر روی چیز دیگر
و. . .
شلوار ؛ روند تغییر ریخت آوایی و نگارشی این کلیدواژه در آبراه سیال مفاهیم حروف و کلمات از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات با یک مفهوم مشترک در ابعاد کاربردی مختلف با ساختمان های متفاوت از کلمات بدینصورت قابل تبیین می باشد ؛
شلوار چلوار چلبار جلبار جالب جلب جلوبیدن جوبیدن چوپیدن چوپاندن چپاندن چپوندن چوپاندن چوپانیدن چوپان
یعنی پوششی برای چپوندن نیم تنه ی پایین بدن در آن.
بر همین مبنا در ادامه ی مطلب فوق در مورد فلسفه ی ایجاد و پیدایش کلمه ی چوپان بدینصورت تحلیل و تبیین شده است ؛
چوپان ؛ چوبان و جوبان به معنی چاپیدن و چپوندن مرتبط با کلمه ی چوب و جوب به معنی انطباقی چوپانیدن و با معنی موازی و غیرانطباقی هدایت کردن از جایی به جایی دیگر
فلسفه ی ایجاد و پیدایش این کلیدواژه در فرهنگ واژگان و دریای لغات در ابعاد کاربردی مختلف با یک مفهوم مشترک منشعب از کلماتی از قبیل ؛ چوب جوب چوپان چوپا چَپَن چاپ جاب اجابت مجاب جلب جالب شلوار جریب چپاول چاپیدن چپوندن ژاپن جِپَن جاپان جیپ جیب جُبّه جعبه جبهه جبال جبل چُپُق و. . .
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی جیب از ریشه واژه ی چیپ فارسی هست خود واژه ی چیپ از ریشه ی واژه ی چی و پ فارسی هست خود واژه ی چی از ریشه ی واژه ی چیدن فارسی هست که به شکل جیب وارد عربی شده
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
جَیْب: به کناره های بدن جَیْب گفته می شود. خداوند در حق موسی نبی می فرماید: وَأَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ. جَیب پهلوها هستند که از طرفین دیده می شود. جیب از جَیْب است چون جیب شلوار و کت در پهلوهای آن
... [مشاهده متن کامل] قرار دارد و کسی بر روی زانو جیب نمی دوزد. "وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ" خطاب به زنان است یعنی کامل بپوشانید اندامهای خمار آفرین برای مردان و پهلوهایتان را ( با پوشیدن لباس های گشاد )
از اصطلاحات ریاضی ( جبر ) دوره خیام
برابر انگلیسیSin سینوس - نسبت یک ضلع مثلث قائم الزاویه ( ضلع کوچکتر ) به وتر ( مثلثات امروز )
واژه جیب
معادل ابجد 15
تعداد حروف 3
تلفظ jib
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: جَیب]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی jib
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی عمید
گفت: کمی از حقایق در جیب داری به من بده.
گفتم: جیبم ته نداره!
حقایق را باید خودت از اوّل کشف کنید.
نقل قول حفظی چی فایده دارد؟!
جیب
می توان به چهر " گیپ " هم به کار بُرد.
کارواژه ی آن : گیپیدن ، گیپاندن
جیب
اسل این واژه پارسی و مانند بسیاری به سورشِ وامواژه در زبان اربی درآمده است .
لفز یا تلفظ پارسی آن " گیب " است و همریشه با :
انگلیسی : give
آلمانی : geben : geb - en
می تواند به مینش کیسه یا توشه یا همیان بوده باشد که از توی آن چیزی را بیرون می آوردند و به کَسی می دادند و یا وارون آن .
... [مشاهده متن کامل]
در زبان های اروپایی مینه " دادن" و در زبان پارسی و اَرَبی مینه ی کیس یا کیسه یا توشه یا همیان یافته است.
دست به جیب کردن
از جیب خودم دادم تا خانه ی علی را تعمیر کنند
یقه - بالاترین قسمت پیراهن
مثال:کنم از جیب نظر تا دامن چه عزیزی که نکردی بامن
گریبان، یقه
" جیب" با تلفظ/geib/یا /gaib/، واژه ی عربی هست . 🇮🇶
این کلمه دومعنی دارد :1️⃣ گریبان ، یقه، یخه[ی لباس]👔.
2️⃣سینه ، قلب ، دل❤. 🤔جمع مکسر یا شکسته شده یا
تکسیر این کلمه با هر دو تلفظ ذکر شده ، جیوب می باشد .
... [مشاهده متن کامل]
"جیب" باتلفظ /gib/ ، هم یک واژه ی عربی هست . این کلمه
با تلفظ ذکر شده ، فقط 1معنی دارد :کیسه ای که به لباس
می دوزند . 🧐جمع مکسر یا شکسته شده یا تکسیر این کلمه با
تلفظ ذکر شده "جیاب " می باشد . 🥼
مثال: جیب ( با تلفظ /gib/ :کیسه ای که به لباس می دوزند . )
پر از پول ، نیازمندجیب ( باتلفظ/geib/یا /gaib/:دل، قلب )
تهی از هر گونه احساس وعاطفه ای است . 💰🖤.
انواع جیب ( اصطلاح خیاطی ) : جیب رویی، جیب داخل درز پهلو، جیب هایی که روی بدنه چاک زده و دوخته می شود. جیب های تزیونی، جیب لبه دار، جیب مغزی، جیب راست، جیب آستردار، جیب کاپشن، فتلتاب.
( در گویش مردم شهر سیریز ) کیسه گویند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)